اسم الکتاب : آشنايى با قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران المؤلف : مجيدى، محمد رضا الجزء : 1 صفحة : 167
مىشود و از شرايط وى نيز اجتهاد، عدالت و آگاهى به امور قضايى
است. از سوى ديگر، شرايط و ويژگىهاى سخت و دشوار علمى، اخلاقى و مديريتى كه براى
رياست اين قوه در نظر گرفته شده و اينكه همه مسئوليتهاى اساسى نظام قضايى- نظير
ايجاد تشكيلات قضايى، تهيه لوايح قضايى و امور ادارى و استخدامى- برعهده رياست قوه
است، بيانگر اهميت استقلال اين قوه در نزد قانونگزار است.
بنابراين تمركز اختيارات قضايى در دست مجتهدى عادل و از اين سو نظارت
عاليه رهبرى بر اعمال وى، به بهترين شكل استقلال قوه قضاييه و بهصورت همزمان
نظارت بر آن را تحقق مىبخشد.[1]
افزون بر اهميت استقلال قوه قضاييه و بستن راههاى سوءاستفاده
دستگاههاى قدرت، نكته ديگرى كه نظارت قواى ديگر بر قوه قضاييه را منتفى و حتى
غيراصولى مىسازد، ماهيت تخصصى امر قضاوت است كه اقتضاء مىكند از چنبره مباحث
غيرتخصصى و غيرعلمى بيرون آيد. دراينباره بسيار ديده شده كه احكامى منطبق بر اصول
شرع و قانون اساسى و قوانين عادى صادر گشته و افراد ذىنفع و يا ناآگاه در محافل
سياسى و مطبوعاتى، با انتقاد از آنها به جنجالآفرينى پرداختهاند. بنابراين
نمىتوان سيستم قضايى را تابع آراى ديگران قرار داد و بدينسان در مسلخ رضايت
اصحاب قدرت، عدالت را قربانى نمود. عدالت تابع هوى و هوس افراد نيست و بىگمان هر
حكمى موجب رضايت جمعى و ناخرسندى گروهى ديگر مىشود.
اما قضات بايد تنها رضايت خدا و تبعيت از شرع را مطمحنظر قرار دهند
و به عقايد ديگران وقعى ننهند. در اينجا گفتنى است حتى اصولًا در نظامهاى ليبرال
دموكراسى- كه پايه و فلسفه وجودى آنها را انتخابىبودن همه مراجع تصميمگيرى تشكيل
مىدهد- با دخالت مردم در انتخاب قضات، با احتياط و ترديد نگريسته مىشود؛ چه آنكه
اين امر به سياسىشدن دستگاه قضايى و پاسخگويى قضات به جماعت يا احزاب هوادار خود
مىانجامد كه بىشك نتايج نامطلوب و مفاسدى چون انحراف از مسير عدالت قضايى و
تمايل به