اسم الکتاب : اوضاع سياسى اجتماعى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى المؤلف : حسين زاده شانه چى، حسن الجزء : 1 صفحة : 239
حاوى عقايد كفرآميز بودند، يافتند و حكم
اعدامش را صادر نمودند.[1]
با مرگ او بار ديگر آرامش به جامعه شيعه بازگشت و ابن روح، نفوذ و
اقتدار خويش را بازيافت و از نزديكان خليفه الراضى باللّه گرديد؛ اما پيروان
شلمغانى، كه به نام شلمغانيه يا عزاقريه خوانده مىشدند همچنان باقى بودند. آنان
به عقايد او درباره حلول خداوند در وجود ائمه اطهار و حلول ارواح ائمه عليهم
السّلام در وجود ابن روح باور داشتند و اباحىگرى در ميان آنها شايع بود. به گفته
ابن اثير، آنها تا سال 340 ق همچنان به فعاليت خود ادامه دادند.[2]
ابن روح تا سال 326 ق در قيد حيات بود و پس از درگذشت او، جسدش را در
قريه نوبختيه، در سمت غربى بغداد به خاك سپردند.[3]
4. نائب چهارم و حوادث دوران او (326- 329 ق)
ابن روح پيش از وفاتش، به دستور صريح امام، ابو الحسن على بن محمد
سمرى را به جانشينى خود در نيابت خاصه تعيين كرد. خاندان سمرى از خاندانهاى معروف
و بنام شيعه بود. بسيارى از اعضاى اين خاندان در بصره مىزيستند. آنها نيمى از
درآمد املاك بسيار خود را وقف امام يازدهم نموده بودند كه هر سال درآمد آن را به
نزد امام مىفرستادند و با آن حضرت مكاتبه داشتند.[4]
بعضى از وابستگان سمرى نيز از كارگزاران امام دوازدهم عليه السّلام محسوب
[1] - همان. از كسان ديگرى كه در همين زمان ادعا كرد
وكيل امام دوازدهم است، حسين بن منصور حلّاج بود. او تلاش كرد تا شيعيان را به گرد
خود جمع كند؛ ولى علماى شيعه در مناظراتى كه با او داشته، ادعاى وى را ابطال و طرد
كردند. از اين پس حسين بن منصور ادعاهاى بزرگترى چون اتحاد و حلول را مطرح كرد،
چنانكه حسين بن روح، نائب امام در گفتگو با يكى از شيعيان به آن اشاره مىكند و
او را لعن مىنمايد. طوسى، الغيبه، ص 405، او سرانجام به اتهام كفر و الحاد اعدام
شد. ر. ك: قرطبى، صلة تاريخ الطبرى، ص 60- 74.
[2] - ر ك: ابن اثير، همان، ج 7، ص 240 و مشكور، فرهنگ
فرق اسلامى، ص 257.