اسم الکتاب : اوضاع سياسى اجتماعى و فرهنگى شيعه در غيبت صغرى المؤلف : حسين زاده شانه چى، حسن الجزء : 1 صفحة : 209
همچنين در جواب نامه اسحاق بن يعقوب بيان
شده، كسانىكه قائل به زنده بودن امام حسين عليه السّلام هستند دچار كفر و گمراهى
شدهاند و نيز در آن اشاره شده كه ابو الخطاب محمد بن ابى زينب[1]
يكى از سران غلات، و پيروانش گمراه و ملعون مىباشند و از همنشينى با پيروان و
همعقيدههاى او بايد پرهيز كرد.[2]
همچنين گروهى از شيعيان، كه در مسأله خلق و رزق، دچار شك و ترديد
گرديده بودند، كه آيا خداوند آفريدن و روزى دادن خلايق را به امامان واگذار كرده
است يا نه، طى نامهاى از طريق محمد بن عثمان، خواستار جواب شده بودند و جواب
ايشان در طى نامهاى بهطور مختصر و روشن بيان گرديد؛ بدين مضمون كه خلق و رزق
بندگان در اختيار خداوند است و ائمه عليهم السّلام فقط در خصوص كيفيت آن از خداوند
درخواست مىكنند.[3]
بدين ترتيب در طى غيبت صغرى ارتباط شيعيان با امام عليه السّلام، از
طريق نامه نگارى حفظ شد و امام عليه السّلام از اين طريق به راهنمايى و ارشاد
شيعيان مىپرداخت.
بديهى است كه اين ارتباطها نقش بسزايى در كاهش تنشها و مشكلات
بهوجود آمده از غيبت امام داشت.
درباره هدايتگرى امام عليه السّلام از طريق نائبان و وكيلان، در
ادامه بهطور مفصل گفتگو خواهد شد.
ج) نائبان خاص، سفيران امام
سيستم وكالت از ديرباز در جامعه شيعه متداول بود. اين امر تحتتأثير
عوامل
[1] - ابو الخطاب محمد بن ابى زينب مقلاص كوفى از اصحاب
امام باقر و امام صادق عليهما السّلام بود ولى قائل به امامت اسماعيل پسر امام
صادق شد و سپس دعوى نبوت كرد و عقايد غلوآميزى اظهار داشت كه امام صادق او را لعنت
كردند.