responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمه تحرير الوسيلة (جامعه مدرسین) المؤلف : خمینی، سید روح الله    الجزء : 1  صفحة : 167

بلكه در بعضى از مواردى كه ذكر شد كفاره (هم) واجب مى‌شود. كه اگر زنى در مصيبت وارده مويش را بچيند كفاره‌اش، كفاره ماه رمضان است، و اگر مويش را بكند، كفاره‌اش كفاره قسم است، و همچنين اگر زنى صورتش را خراش دهد بطورى كه خون بيايد، بايد كفاره قسم بدهد بلكه بنابر احتياط واجب در هر حال (اگر چه خون نيايد) بايد كفاره بدهد. و اگر مردى در فوت همسر و يا فرزندش پيراهن پاره كند، بايد كفاره قسم بپردازد. و كفاره قسم، به ده مسكين طعام دادن يا آنان را لباس پوشاندن يا آزاد كردن يك بنده است. و در صورتى كه ممكن نباشد، بايد سه روز روزه بگيرد.

(1)

مسأله 3- نبش قبر مسلمان و كسى كه در حكم او است، حرام مى‌باشد

، مگر آنكه بداند از بين رفته و ميت پوسيده و خاك شده است. ولى نبش قبور انبياء و ائمه معصومين (عليهم السلام) اگر چه از دفن آنها مدت طولانى گذشته باشد جايز نيست بلكه همچنين است نبش قبور امام‌زادگان و صلحا و شهدا كه زيارتگاه و پناهگاه شده است. و منظور از نبش قبر آنست كه جسد ميتى كه با دفن پوشيده شده آشكار شود بنابراين اگر قبرى را بكنند و خاك آن را بيرون آورند بدون آنكه جسد ميت آشكار شود نبش حرام نيست.

و همچنين است اگر ميت را روى زمين قرار داده و بر او بنائى كرده باشند و يا در تابوتى از سنگ و مانند آن باشد، سپس او را بيرون آورند (نبش حرام نيست) و نبش قبر در مواردى جايز است:

(2) از آن جمله- اگر ميت را در زمينى كه اصل يا منفعت آن غصبى است از روى زورگوئى يا نادانى و يا فراموشى دفن شده باشد. و (در اين صورت) بر مالك واجب نيست كه مجانا يا در مقابل عوض، گرفتن به باقى ماندن او راضى شود. اگر چه اولى بلكه احتياط آنست كه او را در آن زمين گذاشته و لو عوض بگيرد، مخصوصا اگر ميت وارث يا فاميل باشد، و يا اشتباها دفن شده باشد. و اگر مالك اذن داد كه ميت را در زمين او دفن كنند حق ندارد بعد از دفن از مباح كردن و اذن خود برگردد اما اگر به هر سببى، ميت بيرون قبر قرار گرفت بر مالك واجب نيست دو مرتبه راضى شده و اذن دفن دهد بلكه حق دارد از اذن اولش برگردد. و دفن با كفن غصبى يا مال ديگرى كه غصب است مانند دفن در مكان غصبى است بنابراين براى گرفتن آن مال، نبش قبر جايز است و اگر انگشتر ميت و مانند آن با او دفن شود، جواز نبش قبر براى آنكه ورثه انگشتر را بردارند مورد تأمل و اشكال است، خصوصا اگر برنداشتن انگشتر اجحافى به ورثه نباشد.

(3) و از آن جمله- جهت غسل دادن يا كفن يا حنوط كردن ميت كه بدون آنها دفن شده است با اينكه مى‌توانسته‌اند نسبت به او انجام بدهند و در همه اين موارد بايد بدن تباه نشده‌

اسم الکتاب : ترجمه تحرير الوسيلة (جامعه مدرسین) المؤلف : خمینی، سید روح الله    الجزء : 1  صفحة : 167
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست