مدرسة الفقاهة
مکتبة مدرسة الفقاهة
قسم التصویري
قسم الکتب لأهل السنة
قسم التصویري (لأهل السنة)
ويکي فقه
ويکي السؤال
فارسی
دلیل المکتبة
بحث متقدم
مجموع المکاتب
الجدید
الصفحة الرئیسیة
الفقه
أصول الفقه
القرآنیة
علوم الحديث
الأخلاق
العقائد
العلم العقلاني
الفرق والنحل
السیرة
التأریخ و الجغرافیا
الأدب
المعاجم
السياسية
العلوم الجدیدة
المجلات
مجموعة جديدة
جميع المجموعات
المؤلفین
الفقه
الرسائل العملیة
جميع المجموعات
المؤلفین
مدرسة الفقاهة
مکتبة مدرسة الفقاهة
قسم التصویري
قسم الکتب لأهل السنة
قسم التصویري (لأهل السنة)
ويکي فقه
ويکي السؤال
صيغة PDF
شهادة
الفهرست
««الصفحة الأولى
«الصفحة السابقة
الجزء :
1
2
3
4
««اول
«قبلی
الجزء :
1
2
3
4
اسم الکتاب :
ترجمه تحرير الوسيلة (جامعه مدرسین)
المؤلف :
خمینی، سید روح الله
الجزء :
1
صفحة :
568
تحرير الوسيلة (ترجمه اسلامى)
جلد اول
مقدمه تحقيق
3
اجتهاد و تقليد
5
مسأله 1 - عمل به احتياط اگر چه موجب تكرار هم باشد بنابر اقوا جايز است
5
مسأله 2 - تقليد عملكردنى است كه مستند به فتواى فقيه معينى باشد
5
مسأله 3 - مرجع تقليد بايد عالم، مجتهد، عادل و با ورع[1] در دين خدا باشد
5
مسأله 4 - مقلدى كه از مجتهد زنده تقليد نموده مىتواند به مجتهد زنده ديگرى كه با او مساوى است، عدول نمايد
5
مسأله 5 - تقليد فقيه اعلم در صورت امكان، بنابر احتياط، واجب است
7
مسأله 6 - اگر مقلد نتواند اعلم را كه منحصر به يكى از دو نفر است، تشخيص دهد
7
مسأله 7 - در مسأله وجوب تقليد اعلم، شخص عامى بايد از اعلم تقليد نمايد
7
مسأله 8 - اگر دو مجتهد از نظر علمى مساوى باشند
7
مسأله 9 - شخص عامى در طول مدتى كه از مجتهد يا اعلم فحص مىكند، بايد احتياط كند
7
مسأله 10 - تقليد از غير اعلم در مواردى كه فتواى او با فتواى اعلم موافق باشد جايز است
7
مسأله 11 - در مسألهاى كه اعلم فتوا ندارد، رجوع به غير اعلم جايز است
7
مسأله 12 - اگر مقلد از كسى كه صلاحيت فتوا دادن نداشته تقليد نمايد
7
مسأله 13 - تقليد ميت ابتداء جايز نيست
9
مسأله 14 - اگر مجتهدى كه مقلد از او تقليد مىنمود فوت نمايد
9
مسأله 15 - كسى كه از طرف مجتهد اذن يا وكالت دارد كه در وقفها، وصيتها و اموال قصر[4] تصرف نمايد
9
مسأله 16 - اگر مقلد عبادت يا عقد و يا ايقاعى[6] را بر طبق فتواى مرجع تقليدش انجام دهد
9
مسأله 17 - اگر مقلد بدون تحقيق از مجتهدى تقليد كرد
9
مسأله 18 - اگر براى مجتهد موجبات فقدان شرايط مانند فسق يا ديوانگى و يا فراموشى پيش آيد
11
مسأله 19 - اجتهاد و اعلميت به طرق زير ثابت مىشود:
11
مسأله 20 - عمل جاهل مقصرى كه هنگام عمل نيز متوجه جهل خود باشد
11
مسأله 21 - نظر مجتهد را از سه راه مىتوان بدست آورد:
11
مسأله 22 - اگر دو نفر فتواى مجتهد را به اختلاف نقل كنند
11
مسأله 23 - ياد گرفتن مسائل شرعى كه غالبا مورد ابتلاء است مانند شكيات و سهويات واجب است
11
مسأله 24 - اگر مقلد عباداتش را مدتى بدون تقليد انجام داده و مقدار آن مدت را نداند
13
مسأله 25 - اگر اعمال گذشتهاش را با تقليد انجام داده ولى نمىداند كه تقليدش صحيح بوده
13
مسأله 26 - اگر مدتى از بلوغش بگذرد، سپس شك كند كه آيا اعمالش را با تقليد صحيح انجام داده يا نه
13
مسأله 27 - در شخص مفتى[8] و در قاضى، عدالت شرط است
13
مسأله 28 - عدالت صفت نفسانى ريشهدارى است
13
مسأله 29 - حكم صفت عدالت با ارتكاب گناهان كبيره يا اصرار بر صغيره زائل مىشود
13
مسأله 30 - اگر شخصى فتواى مجتهدى را اشتباها نقل كند
13
مسأله 31 - اگر در بين نماز مسألهاى پيش آيد كه حكمش را نداند
13
مسأله 32 - كسى كه در اجراء عقد، ايقاع، اداء خمس، زكات، كفاره و مانند اينها از جانب ديگرى وكيل است
15
مسأله 33 - اگر معاملهاى بين دو نفر انجام گيرد كه يكى از آنها مقلد مجتهدى است
15
مسأله 34 - احتياط مطلق(بدون هيچ قيدى)
15
پاورقيها
15
كتاب طهارت
17
احكام آبها
17
مسأله 1 - آب مضاف پاك است
17
مسأله 2 - آب مطلق با تبخير از مطلق بودن خارج نمىشود
17
مسأله 3 - اگر در مطلق يا مضاف بودن مايعى شك كند
17
مسأله 4 - تمام اقسام آب مطلق كه در اثر تماس با نجاست، رنگ يا بو يا طعم آن تغيير كند
19
مسأله 5 - معيار[نجس شدن] اين است كه آب با اوصاف نجاست تغيير كند
19
مسأله 6 - معيار، تغيير يكى از اوصاف سهگانه آب به سبب نجاست است
19
مسأله 7 - اگر متنجسى كه وصف نجاست را دارد در آب معتصم[3] بيفتد
19
مسأله 8 - آب جارى كه از زمين مىجوشد
19
مسأله 9 - آب راكدى كه متصل به آب جارى باشد
19
مسأله 10 - آب جارى و آنچه در حكم آن است اگر بوسيله نجاست تغيير يافته و نجس شود
19
مسأله 11 - آب راكدى كه ماده[4] ندارد
19
مسأله 12 - اگر شك كند كه آب قليلى ماده دارد يا نه
21
مسأله 13 - آب راكد اگر به اندازه كر باشد با ملاقات نجاست، نجس نمىشود
21
مسأله 14 - آب كر به دو صورت اندازهگيرى مىشود:
21
مسأله 15 - آبى كه نمىداند كر است يا نه
21
مسأله 16 - اگر آب قليل كر شود
21
مسأله 17 - آب باران در حالى كه از آسمان مىبارد مانند جارى است
23
مسأله 18 - مقصود از آب بارانى كه جز با تغيير نجس نمىشود
23
مسأله 19 - آب باران به هر چيز نجسى كه قابل پاك شدن است برسد آن را پاك مىكند
23
مسأله 20 - اگر آب باران به تمام رختخواب نجس برسد
23
مسأله 21 - اگر پشت بام نجس باشد
23
مسأله 22 - آب راكد نجس كه باران بر آن ببارد و با آن ممزوج شود پاك مىشود
25
مسأله 23 - آبى كه در وضو بكار رفته بدون اشكال پاك و پاككننده از حدث و خبث[7] است
25
مسأله 24 - آبى كه براى برطرف كردن خبث استعمال شده
25
مسأله 25 - آب استنجاء خواه از بول يا غائط پاك است
25
مسأله 26 - در پاك بودن آب استنجاء، رسيدن آب به مخرج قبل از رسيدن دست به مخرج شرط نيست
25
مسأله 27 - اگر نجس بين چند چيز محدود مشتبه باشد
25
مسأله 28 - اگر يكى از دو ظرف مشتبه(كه مسلما يكى از آن دو نجس است) بريزد
25
احكام تخلى(بول و غائط كردن)
27
مسأله 1 - در حال تخلى مانند ساير اوقات پوشاندن عورت از ناظر محترم[8] مرد يا زن حتى ديوانه و طفل، كه تشخيص مىدهند، واجب است
27
مسأله 2 - پوشاندن عورت با هر چه كه آن را بپوشاند
27
مسأله 3 - نگاه كردن به عورت ديگرى از پشت شيشه
27
مسأله 4 - اگر ناچار شود در مقام معالجه به عورت شخص ديگرى نگاه كند
27
مسأله 5 - مقاديم بدن - سينه و شكم - را رو به قبله يا پشت به قبله قرار دادن
27
احكام استنجاء
29
مسأله 1 - بنابر احتياط واجب مخرج بول را با آب دو مرتبه بايد شست
29
مسأله 2 - در شستن مخرج غائط با آب بايد عين نجاست و آثار آن از بين برود
29
مسأله 3 - در استنجاء از غائط وقتى به مسح اكتفاء مىشود كه غائط بيش از حد معمول اطراف مخرج را آلوده نكرده باشد
29
مسأله 4 - استنجاء با چيزهاى محترم[11] حرام است
29
مسأله 5 - دست ماليدن به مخرج بول در وقت شستن واجب نيست
31
احكام استبراء
31
مسأله 1 - لازم نيست خود شخص استبراء كند
31
مسأله 2 - اگر شك كند در اينكه استبراء كرده يا نه
31
مسأله 3 - كسى كه استبراء نكرده، اگر شك كند كه رطوبتى از او خارج شده
31
مسأله 4 - اگر(كسى كه استبراء نكرده) بداند چيزى كه از او خارج شده مذى است
31
مسأله 5 - اگر بعد از بول وضو بگيرد سپس از او رطوبت مشتبهى خارج شود
33
احكام وضو
33
واجبات وضو
33
مسأله 1 - شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها در وضو واجب است
33
مسأله 2 - بنابر احتياط واجب بايد صورت از بالا به پايين شسته شود
33
مسأله 3 - شستن آن مقدار از ريش كه از حد صورت[13] بيشتر است واجب نيست
33
مسأله 4 - شستن قسمتهاى داخلى، مانند چشم و بينى و آن مقدار از لبها كه پس از بر هم نهادن پيدا نمىباشد، واجب نيست
35
مسأله 5 - برطرف كردن چرك زير ناخنها به غير از قسمتى كه جزء ظاهر حساب مىشود واجب نيست
35
مسأله 6 - اگر از دستها يا صورت گوشتى كنده شد شستن جاى آن كه ظاهر شده واجب است
35
مسأله 7 - رساندن آب به شكافهائى كه پشت دست پيدا مىشوند
35
مسأله 8 - برآمدگى روى پوست مانند تاولى كه موقع سوختن بوجود مىآيد
35
مسأله 9 - وضو گرفتن به طريق فرو بردن(دست و صورت) در آب[وضوى ارتماسى] با مراعات شستن از بالا به پايين صحيح است
35
مسأله 10 - واجب است برطرف كردن و يا حركت دادن چيزى كه مانع رسيدن آب به مواضع وضو است
37
مسأله 11 - برداشتن پوستهاى كه موقع خوب شدن زخم روى آن مىبندد واجب نيست
37
مسأله 12 - برطرف كردن چرك روى پوست اگر جرم ديدنى نباشد
37
مسأله 13 - واجب نيست مسح سر روى بشره باشد
37
مسأله 14 - احتياط مستحب آنست كه مسح سر با كف دست راست باشد
37
مسأله 15 - بايد موضعى كه مسح مىشود خشك باشد
39
مسأله 16 - احتياط(مستحب) آن است كه مسح با كف دست باشد
39
مسأله 17 - اگر رطوبت كف دست خشك شود
39
مسأله 18 - در مسح بايد ماسح(مثلا دست) بر روى ممسوح(سر، پاها) كشيده شود
39
مسأله 19 - در مسح پاها واجب نيست انگشتان كف دست را روى انگشتان پا بگذارد
39
مسأله 20 - در وقت ضرورت - مانند تقيه، سرما، درنده، دشمن
39
شرايط وضو
41
مسأله 1 - شرايط وضو چند چيز است:
41
مسأله 2 - آب مشتبه به آب نجس در شبهه محصوره[19] مانند آب نجس است
41
مسأله 3 - در صورتى كه جز آبى كه مضاف و مطلق بودن آن مشكوك است آب ديگرى نزد او نباشد
41
مسأله 4 - اگر آب مضاف با يك يا چند آب مطلق - در شبهه محصوره - مشتبه شود
41
مسأله 5 - آبى كه غصبى بودنش مشتبه باشد
41
مسأله 6 - پاك بودن و مطلق بودن آب شرط واقعى است
43
مسأله 7 - وضو و آشاميدن و ساير تصرفات اندكى كه سيره عقلا بر آن جارى است
43
مسأله 8 - اگر آب مباحى در ظرف غصبى باشد وضو گرفتن به نحو ارتماسى با آن جايز نيست
43
مسأله 9 - وضو گرفتن زير چادر غصبى
43
مسأله 10 - از حوضهاى مساجد و مدارس و مانند آنها در صورتى كه كيفيت وقف را نداند
43
مسأله 11 - بنابر احتياط واجب وضو از ظرف طلا و نقره مانند وضو از ظرف غصبى است
45
مسأله 12 - اگر قبل از شروع يا در بين وضو در وجود مانع(از رسيدن آب) شك كند
45
مسأله 13 - اگر بعضى از اعضاء وضو نجس بوده وضو گرفته و پس از وضو شك كند
45
مسأله 14 - خشك شدن اعضاء قبلى در صورتى به وضو ضرر مىرساند
47
مسأله 15 - اگر كارهاى وضو را پىدرپى انجام ندهد
47
مسأله 16 - اگر به علت فراموشى، كارهاى وضو را پىدرپى انجام ندهد
47
مسأله 17 - اگر جز در قسمتى از ريش كه از چانه گذشته است در عضو ديگرى رطوبت نمانده باشد
47
مسأله 18 - در نيت به زبان آوردن و گذراندن از قلب تفصيلا معتبر نيست
49
مسأله 19 - كما اينكه در اول عمل نيت واجب است، ادامه نيت تا آخر آن نيز واجب است
49
مسأله 20 - در نيت قصد قربت كفايت مىكند
49
مسأله 21 - در صحت وضو، نيت رفع حدث شرط نيست
49
نواقض و موجبات وضو
49
مسأله 1 - حدثهائى كه وضو را باطل كرده و موجب وضو مىشوند، چند چيز است:
49
مسأله 2 - اگر آب اماله(تنقيه) بيرون آيد و چيزى از غائط با آن نباشد، وضو باطل نمىشود
51
مسأله 3 - اگر براى مسلوس[21] و مبطون[22] زمانى كه بتوانند طهارت و نماز را و لو با اكتفاء به اقل واجبات آن انجام دهد پيش مىآيد
51
مسأله 4 - شخص مسلوس بايد به وسيله كيسهاى كه در آن پنبه و مانند آن باشد
51
مسأله 5 - مسلوس و مبطون پس از بهبود يافتن واجب نيست نمازهاى گذشته خود را قضاء كنند
53
غايات وضو
53
مسأله 1 - در حرام بودن«مس» بين اجزاء بدن چه ظاهر آن و چه باطن آن فرقى نيست
53
مسأله 2 - مستحب است كسى كه وضو دارد تجديد وضو كند
55
احكام خلل[23]
55
مسأله 1 - اگر يقين به حدث دارد سپس شك در تحصيل طهارت نمايد
55
مسأله 2 - اگر شخص با وضو، تجديد وضو نموده و نماز بخواند، سپس به بطلان يكى از آن دو وضو يقين كند
57
مسأله 3 - اگر دو وضو بگيرد و بعد از آن دو، يك يا چند نماز بخواند
57
احكام وضوى جبيره[24]
57
مسأله 1 - كسى كه روى بعض مواضع وضويش جبيره باشد
57
مسأله 2 - بايد روى تمام جبيرهاى كه در موضع شستن است، دست بكشد
57
مسأله 3 - ظاهر اينست كه اگر جبيره تمام عضوى را هم خصوصا محل مسح را فراگيرد
59
مسأله 4 - اگر جبيره بعض قسمتهاى سالم عضو را گرفته باشد
59
مسأله 5 - اگر به علت نجس بودن جبيره نتواند روى آن دست بكشد
59
مسأله 6 - جراحت بازى كه شستن آن ممكن نيست
59
مسأله 7 - اگر آب براى عضوى كه جراحت يا دمل يا شكستگى ندارد، ضرر داشته باشد، بايد تيمم كند
59
مسأله 8 - در«چشم دردى» كه وضو براى آن ضرر دارد بايد تيمم كند
59
مسأله 9 - اگر روى پوست بدن مانعى مثل قير و مانند آن باشد
61
مسأله 10 - كسى كه روى بعض اعضاء بدنش جبيره باشد
61
مسأله 11 - وضو و غسل كسى كه جبيره دارد، علاوه بر اينكه انجام اعمال با آنها جايز است حدث را هم رفع مىكنند
61
مسأله 12 - كسى كه وظيفهاش تيمم است و روى اعضاء تيممش جبيرهاى است
61
مسأله 13 - وقتى عذر صاحب جبيره برطرف مىشود، اعاده نمازهائى كه خوانده است واجب نيست
61
مسأله 14 - صاحب جبيرهاى كه از برطرف شدن عذرش تا آخر وقت مأيوس است
61
غسلها
61
از غسلها شش غسل واجب است:
61
غسل جنابت
63
علت جنابت
63
مسأله 1 - علت جنابت دو چيز است:
63
مسأله 2 - اگر منى در لباسش ببيند و بداند كه از خودش مىباشد
63
مسأله 3 - اگر منى در بيدارى يا خواب(احتلام) از جاى خود حركت كند
65
احكام جنب
65
مسأله 1 - اگر در مسجد الحرام و يا مسجد النبى محتلم شد
67
مسأله 2 - اگر شخص جنب باشد و آبى كه مىشود با آن غسل نمود در مسجد باشد
67
واجبات غسل
69
اول - نيت
69
مسأله 1
69
مسأله 2 - اگر به قصد غسل داخل حمام شود پس اگر همان انگيزه در او باقى باشد
69
مسأله 3 - اگر به نيت غسل به حمام رود و بعد از خارج شدن از حمام شك كند
69
دوم:(از واجبات غسل) شستن ظاهر پوست بدن
69
مسأله 4 - شستن پوست زير مو و همچنين موهاى ريزى كه تابع بدن حساب مىشوند واجب است
69
سوم:(از واجبات غسل) ترتيب در غسل ترتيبى
69
مسأله 5 - در شستن عضو، ترتيب شرط نيست
71
مسأله 6 - ظاهر اينست كه غسل ارتماسى با فرو رفتن تدريجى در آب(نيز) حاصل مىشود
71
مسأله 7 - اگر بعد از غسل يقين كند كه مقدارى از بدن شسته نشده است
71
مسأله 8 - در غسل ترتيبى موالات شرط نيست
73
مسأله 9 - غسل ترتيبى زير باران و ناودان جايز است
73
چهارم -(از واجبات غسل) آنست كه آب، مطلق و پاك و مباح باشد
73
مسأله 10 - اگر قصد داشته باشد پول حمامى را نپردازد
73
مسأله 11 - وضو و غسل با آبى كه در معابر به عنوان سبيل قرار داده شده اشكال دارد
73
مسأله 12 - ظاهر اينست كه آب غسل جنابت و حيض و نفاس زن
73
مسأله 13 - كسى كه در روز ماه رمضان جنب باشد بايد غسل ترتيبى بكند
73
مسأله 14 - اگر بعد از فراغ از غسل در بعضى از اجزاء آن شك نمايد
73
مسأله 15 - جنبى كه از او منى بيرون آمده سزاوار است پيش از غسل كردن با بول كردن مجرى را تميز(استبراء) نمايد
75
مسأله 16 - كسى كه با بيرون آمدن منى جنب شده
75
مسأله 17 - اگر بعد از بيرون آمدن منى غسل كند سپس رطوبت مشتبه بين منى و غير آن خارج شود
75
مسأله 18 - غسل جنابت براى تمام چيزهائى كه وضو در آنها شرط است كفايت مىكند
75
مسأله 19 - اگر در بين غسل، حدث اصغرى خارج شود بنابر اقوا غسلش باطل نمىشود
75
مسأله 20 - اگر به قصد غسل در آب فرو رود
77
مسأله 21 - اگر كسى كه جنب بوده نماز بخواند و بعد از نماز شك كند كه غسل كرده يا نه بنا را بر صحت نماز مىگذارد
77
مسأله 22 - اگر غسلهاى متعددى به گردن كسى جمع شود
77
حيض
77
احكام حيض
77
مسأله 1 - اگر از دخترى كه بلوغش مشكوك است، خونى با صفات حيض خارج شود
79
مسأله 2 - حيض با شير دادن جمع مىشود
79
مسأله 3 - وقتى كه خون حيض هر چند با انگشت و مانند آن خارج شود
79
مسأله 4 - اگر در اصل بيرون آمدن خون شك كند حكم به عدم آن مىشود
79
مسأله 5 - اگر خون حيض با خون بكارت مشتبه شود
79
مسأله 6 - ظاهر آنست كه دو علامت ياد شده - آلوده شدن اطراف پنبه و يا فرو رفتن خون در آن - علامت بكارت و حيض مىباشند
81
مسأله 7 - اگر خون حيض با خون زخمى كه در داخل است مشتبه شود
81
مسأله 8 - حد اقل حيض سه روز است و حد اكثر آن مانند حد اقل طهر[31](پاكى) ده روز
81
مسأله 9 - بنابر اقوا پىدرپى بودن در روزهاى سهگانه(حد اقل حيض) معتبر است
81
مسأله 10 - مقصود از روز، مابين طلوع فجر و غروب آفتاب است
83
مسأله 11 - زن حائض، يا صاحب عادت است يا صاحب عادت نيست
83
مسأله 12 - بدون اشكال يك مرتبه خون ديدن بر خلاف عادت، موجب از بين رفتن عادت نمىشود
83
مسأله 13 - صاحب عادت وقتيه - خواه صاحب عادت عدديه هم باشد يا نباشد - به محض ديدن خون در وقت عادتش حائض مىشود
83
مسأله 14 - صاحب عادت وقتيه اگر در وقت عادت و قبل از آن، يا در وقت عادت و بعد از آن يا در وقت عادت و قبل و بعد از آن خون ببيند
85
مسأله 15 - اگر زنى سه روز متوالى خون ببيند
85
مسأله 16 - صاحب عادت اگر بيشتر از عادتش خون ببيند
87
مسأله 17 - زنى كه عادتش در هر ماه يك مرتبه است
87
مسأله 18 - زن مبتدئه و مضطربه و زنى كه عادتش ده روز است
87
مسأله 19 - اگر بيش از ده روز خون ببيند
89
مسأله 20 - بنابر احوط، اگر اقوا نباشد، زنى كه فاقد«تميز» است به محض ديدن خون بايد آن را حيض قرار دهد
91
مسأله 21 - زنى كه فقط داراى عادت وقتيه است اگر بيش از ده روز خون ببيند
91
احكام زن حائض
91
و از جمله احكام جنب اينست كه - نزديكى و ادخال در قبل حائض، هم بر مرد و هم بر زن، حرام است
93
مسأله 1 - در حرام بودن نزديكى
93
مسأله 2 - وقتى زن پاك شود، قبل از غسل نيز، نزديكى شوهر با او جايز است
93
مسأله 3 - مقصود از اول و وسط و آخر حيض، ثلث اول و ثلث دوم و ثلث آخر آن است
93
مسأله 4 - اگر شوهر به اعتقاد اينكه زن حائض است، نزديكى كند
93
مسأله 5 - اگر در اثناى نزديكى حائض شود و فورا از او جدا نشود
93
مسأله 6 - جايز است ارزش دينار پرداخت شود
95
مسأله 7 - بايد كفاره مذكور را به يك فقير يا به سه فقير بپردازد
95
مسأله 8 - با تكرار نزديكى در اوقات مختلف مثل آنكه در اول و وسط و آخر حيض باشد، كفاره مكرر مىشود
95
و از جمله احكام حائض اينست كه - طلاق حائض باطل است
95
مسأله 9 - اگر شوهر غايب باشد و به كسى كه حاضر است و مىتواند از حال زن اطلاع پيدا كند وكالت(در طلاق) دهد
95
و از جمله احكام حيض اينست كه - واجب است پس از قطع خون حيض براى هر چيزى كه به طهارت از حدث اكبر مشروط است غسل كند
95
مسأله 10 - اگر به اندازهاى آب داشته باشد كه تنها براى وضو يا غسل، كفايت مىكند
95
مسأله 11 - اگر بدل از غسل، تيمم كند سپس به حدث اصغر، محدث شود
95
و از جمله احكام حائض اين است كه قضاء روزههاى واجب كه در حال حيض آن را ترك كرده است واجب است قضا نمايد
95
مسأله 12 - اگر قبل از آنكه وقت نماز بگذرد از حيض پاك گردد
97
مسأله 13 - اگر گمان كند كه وقت براى يك ركعت نماز با تحصيل شرائط آن ندارد
97
مسأله 14 - اگر در آخر روز پاك گردد
97
مسأله 15 - اگر به اعتقاد آنكه، براى هر دو نماز وقت كافى است
97
مسأله 16 - براى زن حائض مستحب است در وقت هر نماز پنبه را عوض كرده وضو بگيرد
99
استحاضه و احكام آن
99
مسأله 1 - بنابر احتياط واجب، مستحاضه بايد در وقت هر نماز با داخل نمودن پنبه و مانند آن و كمى صبر خود را وارسى نمايد
101
مسأله 2 - در صورتى بايد براى هر نماز وضو بگيرد و وظايف مذكوره را انجام دهد
101
مسأله 3 - بعد از وضو و غسل در صورتى كه خون قطع نشود
103
مسأله 4 - بعد از وضو و غسل بايد از بيرون آمدن خون در صورتى كه ترس ضرر نباشد، با داخل نمودن پنبه يا غير آن و بستن پارچه جلوگيرى نمايد
103
مسأله 5 - اگر استحاضه از مرتبه پائينتر به بالاتر تبديل شود
103
مسأله 6 - روزه مستحاضه قليله صحيح است و در صحت آن وضو شرط نيست
105
مسأله 7 - اگر قبل از طهارت(وضو غسل) خون استحاضه قطع شود
105
مسأله 8 - از آنچه گذشت احكام، اقسام، و وظائف مستحاضه نسبت به نماز و روزه معلوم شد
105
احكام نفاس
107
مسأله 1 - اگر خون زايمان سر ده روز يا قبل از آن قطع شود
107
مسأله 2 - اگر بعد از زايمان، خون بيش از ده روز ادامه پيدا كرد
109
مسأله 3 - بايد بين نفاس و حيض بعد از آن اقل طهر كه ده روز است فاصله بيفتد
109
مسأله 4 - اگر خون تا يك ماه يا كمتر و يا بيشتر از آن ادامه پيدا كند
109
مسأله 5 - اگر خون نفاس ظاهرا قطع شود
109
مسأله 6 - زن نفساء در جايز نبودن نزديكى با او و صحيح نبودن طلاقش
109
غسل مس ميت
111
مسأله 1 - قطعهاى كه از بدن انسان زنده جدا شده
111
مسأله 2 - شهيد مانند ميت بعد از غسل است
111
مسأله 3 - اگر بعد از مس بدن ميت، شك كند كه قبل از سرد شدن، مس كرده يا بعد
111
مسأله 4 - اگر عضوى از بدن انسان زنده خشك شده و بطور كلى بىروح شود
113
مسأله 5 - مس ميت بنابر احتياط واجب - بلكه خالى از قوت نيست - وضو را باطل مىكند
113
مسأله 6 - بنابر احتياط واجب - بلكه خالى از قوت نيست - بايد براى هر چيزى كه مشروط به طهارت از حدث اصغر است غسل مس ميت نمايد
113
مسأله 7 - كسى كه مس ميت كرده قبل از غسل كردن، دخول به مساجد و زيارتگاهها و توقف در آنها و خواندن سورههاى چهارگانه عزائم، برايش جايز است
113
مسأله 8 - تكرار مس ميت، موجب تكرار غسل نمىشود
113
احكام اموات
113
احكام متحضر
113
مسأله 1 - بر او، تعيين قيم براى بچههاى صغيرش واجب نيست
115
مسأله 2 - بنابر احتياط - بلكه خالى از قوت نيست - واجب است - به وجوب كفائى - مسلمانى را كه در حال احتضار و جان دادن است
115
مسأله 3 - مستحب است به كسى كه در حال جان دادن است، شهادتين و اقرار به دوازده امام(عليهم السلام) و كلمات فرج[43] تلقين شود
115
غسل ميت
115
غسل دادن هر ميت مسلمان، واجب كفائى است
115
مسأله 1 - غسل از شهيد ساقط است
117
مسأله 2 - غسل دادن قطعهاى كه از بدن ميت قبل از غسل، جدا شده
117
مسأله 3 - غسل دادن ميت مانند كفن و نماز بر او بر تمام مكلفين واجب كفائى است
119
مسأله 4 - مقصود از ولى كه مزاحمت او جايز نيست
119
مسأله 5 - شوهر نسبت به همسرش از تمام نزديكان او، تا او را در قبر بگذارد، اولى است
119
مسأله 6 - اگر وصيت كند كه كسى غير از ولى او را تجهيز[47] كند
119
مسأله 7 - ميت و كسى كه او را غسل مىدهد از نظر زن و مردى مانند هم باشند
121
مسأله 8 - بدون اشكال، مرد مىتواند زنهاى محرم خود را و برعكس، در صورت نبود همجنس حتى اگر برهنه باشند با ستر عورت، غسل دهد
121
مسأله 9 - مولا مىتواند امه خود را در صورتى كه زوجه و يا در عده ديگرى و يا مبعضه[48] نباشد غسل دهد
121
مسأله 10 - ميتى كه معلوم نيست مرد است يا زن
121
مسأله 11 - بايد غسل دهنده، مسلمان بلكه در حال اختيار مؤمن هم باشد
121
مسأله 12 - در صورت نبود همجنس حتى از اهل كتاب، بنابر اقوا غسل ساقط مىشود
121
مسأله 13 - بنابر احتياط واجب بايد غسل دهنده بالغ باشد
123
كيفيت غسل ميت
123
مسأله 1 - بايد سدر و كافور به اندازهاى در آب ريخته شود كه گفته شود آب با آن مخلوط شده
123
مسأله 2 - اگر سدر يا كافور يا هر دو پيدا نشد
123
مسأله 3 - اگر آب براى غسل دادن ميت نباشد
123
مسأله 4 - اگر جز به مقدار يك غسل آب نداشته باشد
125
مسأله 5 - اگر ميت به حال احرام باشد
125
مسأله 6 - هرگاه به خاطر اينكه غسل ممكن نبود، او را تيمم دهند
125
مسأله 7 - اگر ميت جنب يا حائض يا مانند اينها بود
125
مسأله 8 - اگر ميت بدون غسل هر چند از روى فراموشى دفن شود
127
مسأله 9 - براى غسل دادن ميت، مزد گرفتن جايز نيست
127
مسأله 10 - اگر بدن ميت پس از غسل يا در اثناء آن به نجاستى از خودش يا از خارج نجس شود
127
مسأله 11 - شستن تخت يا هر چيز مسطحى كه ميت را روى آن غسل مىدهند
127
مسأله 12 - احتياط آنست كه ميت را در حال غسل مانند محتضر رو به قبله قرار دهند
127
مسأله 13 - بنابر اصح، وضو دادن ميت واجب نيست
127
آداب غسل
129
مسأله - اگر از بدن ميت چيزى مانند پوست يا مو يا ناخن يا دندان جدا شد
129
كفن كردن ميت
129
كفن كردن ميت مانند غسل او واجب كفايى است
129
مسأله 1 - كفن ميت و لو در حال اضطرار نبايد غصبى و نه ابريشم خالص باشد
131
مسأله 2 - عدم جواز كفن كردن ميت با امورى كه در مسأله«1» ذكر شد غير از غصب، مختص به حال اختيار است
131
مسأله 3 - اگر قبل از قرار دادن در قبر، كفن ميت نجس شود
131
مسأله 4 - كفن جز در موارد استثنائى از اصل تركه[53] است
131
مسأله 5 - كفن و ساير مخارج تجهيز زن، و لو اينكه مال داشته باشد، بر شوهر است
133
مسأله 6 - اگر كسى مجانا كفن زن را بدهد
133
مسأله 7 - اگر شوهر بعد يا قبل يا همزمان با مرگ همسرش بميرد
133
مسأله 8 - اگر شوهر تنگدست باشد
133
مسأله 9 - نزديكانى كه واجب النفقه انسان هستند
133
مستحبات و آداب كفن
133
حنوط ميت
135
مسأله 1 - در حنوط، مقدار مشخصى از كافور واجب نيست
137
مسأله 2 - مستحب است مقدارى تربت حضرت سيد الشهداء(عليه السلام) را با كافور حنوط مخلوط كنند
137
جريدتين
137
تشييع جنازه
137
نماز ميت
141
نمازگزاردن بر هر ميت مسلمان واجب است اگر چه - بنابر قول اصح - مخالف حق باشد
141
مسأله 1 - جاى نماز ميت بعد از غسل و كفن است
141
مسأله 2 - نمازگزار بر ميت بايد مؤمن باشد
141
مسأله 3 - نماز بر ميت اگر چه واجب كفايى است ولى مانند ساير امور تجهيز ميت كسى كه اولى به ارث از او باشد، در نماز نيز از ديگران اولى است
143
مسأله 4 - مستحب است نماز ميت به جماعت خوانده شود
143
مسأله 5 - جايز است بر يك ميت، همزمان چند نفر به صورت فرادا و بلكه به صورت چند نماز جماعت، نماز بخوانند
143
مسأله 6 - جايز است مأموم در اثناى نماز جماعت ميت، قصد فرادا كند
143
كيفيت نماز ميت
143
مسأله 1 - ضمير مذكر و مؤنث در نماز ميت
147
مسأله 2 - اگر در تكبيرات بين اقل و اكثر شك كند
147
شرايط نماز ميت
147
مسأله 1 - طهارت از حدث و خبث و ساير شرايط نمازى كه داراى ركوع و سجود است
149
مسأله 2 - در صورتى كه رو به قبله بودن ممكن نباشد ساقط است
149
مسأله 3 - اگر نتواند ايستاده بر ميت نماز بخواند
149
مسأله 4 - اگر كسى در اثناء نماز جماعت بر ميت برسد، مىتواند اقتداء كند
149
مسأله 5 - نماز ميت مادامىكه بعضى از مكلفين آن را بطور صحيح انجام نداده باشد
151
مسأله 6 - بايد نماز ميت قبل از دفن خوانده شود
151
مسأله 7 - تكرار نماز بر ميت جايز ولى مكروه است
151
مسأله 8 - اگر جنازهاى در وقت نماز واجب حاضر شد
151
مسأله 9 - اگر جنازهها، متعدد باشند
151
مسأله 10 - اگر در اثناء نماز ميت مثلا بعد از تكبير اول جنازه ديگرى آورده شود
153
آداب نماز ميت
153
دفن ميت
155
دفن ميت مسلمان و كسى كه در حكم او است، واجب كفايى است
155
مسأله 1 - اگر كسى روى دريا(مثلا در كشتى) بميرد
155
مسأله 2 - بايد دفن رو به قبله باشد
155
مسأله 3 - مخارج دفن
157
مسأله 4 - اگر قبله مشتبه شود
157
مسأله 5 - بايد اجزاء جدا شده از ميت حتى مو و دندان و ناخن، دفن شود
157
مسأله 6 - اگر شخصى در چاه بميرد
157
مسأله 7 - اگر جنين در شكم مادر بميرد
157
مسأله 8 - دفن در زمينى كه اصل يا منفعت آن غصبى است، جايز نيست
159
مسأله 9 - دفن كفار و اولاد آنها در قبرستان مسلمين جايز نيست
159
مستحبات و مكروهات دفن
159
چند مسأله در خاتمه بحث
165
مسأله 1 - قبل از دفن، انتقال ميت از شهرى كه در آن فوت كرده به شهر ديگر، جايز ولى مكروه است
165
مسأله 2 - گريه بر ميت جايز بلكه گاهى در وقت شدت غم مستحب است
165
مسأله 3 - نبش قبر مسلمان و كسى كه در حكم او است، حرام مىباشد
167
مسأله 4 - محو آثار قبرهائى كه يقين به از بين رفتن ميت آنها باشد
169
مسأله 5 - اگر ميت، در اثر معصيت و يا بطور مشروع از قبر بيرون آورده شد
169
دو امر پايانى
169
امر اول - به صبر و فراموشى واداشتن صاحبان مصيبت از مستحبات مؤكد است
169
امر دوم - مستحب است در شب اول دفن براى ميت نماز هديه خوانده شود
171
غسلهاى مستحب
173
مسأله 1 - وقت انجام غسلهاى مكانى، قبل از داخل شدن به آن مكانها است
177
مسأله 2 - در باقى ماندن غسل مستحب زمانى و قسم دوم غسل مستحب فعلى و باطل نشدن آنها به هيچ يك از حدثها، تأمل است
179
مسأله 3 - اگر به گردن او غسلهاى متعدد زمانى يا مكانى و يا مختلف باشد
179
مسأله 4 - در اينكه وقت عذر داشتن از اين غسلها، تيمم جاى آنها را بگيرد
179
تيمم
179
مجوزات تيمم
181
از آن جمله است - نداشتن مقدارى از آب كه براى تحصيل طهارت، غسل يا وضو، كفايت نمايد
181
مسأله 2 - ظاهر آنست كه واجب نيست خود انسان در جستجوى آب برود
181
مسأله 3 - اگر زمين در بعضى از طرفها، ناهموار و در بعض ديگر آن صاف است
181
مسأله 4 - معيار در تير، كمان، هوا، تيرانداز آنست كه متعارف و معتدل باشد
181
مسأله 5 - اگر طلب و جستجوى آب را تا ضيق شدن وقت نماز ترك نمايد
181
مسأله 6 - اگر به مقدار لازم، طلب آب نمود(و پيدا نكرد) سپس تيمم كرد
181
مسأله 7 - وجوب طلب آب در صورتى كه ترس از درنده يا دزد و يا غير اينها دارد
181
مسأله 8 - ظاهر آنست كه لازم نيست طلب آب در وقت نماز باشد
183
مسأله 9 - اگر يك مقدار آبى دارد كه فقط براى طهارت،(غسل يا وضو) كافى است
183
مسأله 10 - بنابر احتياط واجب اگر بدون مشقت بر كندن چاهى قدرت داشته باشد بايد بكند
183
و از آن جمله است - ترس ضرر داشتن استعمال آب
183
و از آن جمله است اينكه - استعمال آب موجب خوف عطش بر حيوان محترمى(مثلا گوسفند) باشد
185
و از آن جمله است اينكه - تحصيل آب يا استعمال آن - هر چند كه ضرر و ترس ضرر را ندارد داراى حرج و مشقت شديدى باشد
185
و از آن جمله است اينكه - تحصيل آب متوقف بر پرداخت همه اموالى را دارد
185
و از آن جمله است اينكه - وقت براى تحصيل يا استعمال آب، تنگ باشد
185
و از آن جمله است اينكه - واجب باشد آبى را كه دارد در پاك كردن نجس و مانند آن، كه چيزى غير آب جاى آن را نمىگيرد بكار برد
185
مسأله 11 - در عطشى كه با وجود آن تيمم جايز است
185
مسأله 12 - اگر مىتوانست نماز را با طهارت به آب - غسل يا وضو - بخواند
185
مسأله 13 - اگر در اندازه وقت باقيمانده شك كند
187
مسأله 14 - اگر امر داير شد بين خواندن تمام نماز در وقت، با تيمم، و خواندن يك ركعت آن در وقت، با وضو
187
مسأله 15 - با تيممى كه در اثر ضيق وقت با داشتن آب، نموده
187
مسأله 16 - در منتقل شدن(از وظيفه طهارت به آب) به وظيفه تيمم فرقى نيست بين آنكه اصلا آب نداشته باشد يا آنكه مقدارى داشته باشد
187
مسأله 17 - كسى كه وظيفهاش تيمم است اگر مخالفت كرده وضو بگيرد يا غسل نمايد
187
مسأله 18 - تيمم براى نماز ميت و خواب هر چند كه متمكن از آب باشد، جايز است
187
چيزهايى كه به آنها تيمم مىشود
189
مسأله 1 - بايد تيمم به صعيد باشد
189
مسأله 2 - اگر در چيزى شك كند كه خاك است يا غير آن
189
مسأله 3 - با داشتن خاك و مانند آن بنابر احتياط واجب تيمم بر گچ و آهك، بعد از پخته شدن آنها، جايز نيست
189
مسأله 4 - تيمم بر زمين نجس
191
مسأله 5 - كسى كه در مكان غصبى زندانى است
191
مسأله 6 - اگر زمين نبود بايد به غبار لباسش يا نمد زين اسبش يا يال چهار پايش، از آن چيزهائى كه ظاهر آنها غبار زمين دارد تيمم نمايد
191
مسأله 7 - تيمم بر يخ صحيح نيست
193
مسأله 8 - تيمم بر ماسه و همچنين بر شورهزار مكروه است
193
كيفيت تيمم
193
مسأله 1 - كيفيت تيمم، در حال اختيار
193
مسأله 2 - اگر زدن كف دست بر زمين و مسح با كف آن ممكن نباشد
195
واجبات تيمم
195
مسأله 1 - در تيمم، نيت معتبر است
195
مسأله 2 - در تيمم بدل از وضو و غسل براى مسح صورت و دستها يك مرتبه زدن دستها بر زمين كفايت مىكند
197
مسأله 3 - كسى كه عاجز است بايد او را تيمم دهند
197
مسأله 4 - كسى كه يك دست او قطع شده
197
مسأله 5 - در مسح پيشانى و دستها بايد ماسح(مثلا كف دست) را بر آنها بكشد
197
احكام تيمم
199
مسأله 1 - بنابر احتياط واجب تيمم براى نماز واجب قبل از داخل شدن وقت آن صحيح نيست
199
مسأله 2 - اگر براى نمازى كه وقت آن داخل شده است تيمم نمود و تيمم باطل نشد
199
مسأله 3 - كسى كه داراى حدث اكبر غير از جنابت است بايد دو تيمم نمايد:
199
مسأله 4 - اگر چند سبب مختلف حدث اكبر جمع شود
201
مسأله 5 - تيمم بدل از وضو به وسيله حدث اصغر و اكبر باطل مىشود
201
مسأله 6 - اگر قبل از نماز، آب پيدا شود و شرعا و عقلا بتواند از آن استفاده كند
201
مسأله 7 - اگر شخص جنب بعد از تيمم به مقدار وضو آب پيدا كند
203
مسأله 8 - اگر بعد از نماز آب پيدا كند، اعاده نماز واجب نيست
203
مسأله 9 - اگر بعد از فراغ از تيمم در بعضى از اجزاء آن شك كند
203
فصل نجاسات
203
نجاسات
203
مسأله 1 - نجاسات يازده چيز است:
203
مسأله 2 - اگر در مدفوعى شك كند كه آيا از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت
205
مسأله 3 - مشكدان آهو در صورتى كه جان داشتن آن احراز شود
207
مسأله 4 - چيزهائى از قبيل: گوشت، پيه و پوست كه از دست مسلمان و بازار مسلمين گرفته مىشود
207
مسأله 5 - اگر مسلمان گوشت يا پيه يا پوست را از كافر يا از بازار كفار بگيرد
207
مسأله 6 - اگر چيزى از كفار يا از بازار آنها گرفته شود
207
مسأله 7 - خون باقيمانده در حيوان بعد از ذبح شرعى
209
مسأله 8 - چيزى كه معلوم نيست خون است يا چيز ديگر پاك است
209
مسأله 9 - خونى كه از بين دندانها بيرون مىآيد نجس و بلعيدن آن حرام است
209
مسأله 10 - خونى كه به خاطر كوبيده شدن، زير ناخنها يا پوست بسته مىشود
209
مسأله 11 - خوردن كشمش و خرمائى كه توى روغن بجوشند
211
مسأله 12 - شيعه غير اثنى عشرى از فرقههاى شيعه
213
احكام نجاسات
213
مسأله 1 - مشروط بودن صحت نماز به طهارت بدن
213
مسأله 2 - بنابر احتياط واجب حصير و فرش مسجد مانند خود مسجد است
215
مسأله 3 - فرقى بين مسجد آباد و مخروبه و متروك نيست
215
مسأله 4 - اگر معلوم باشد كه واقف مسجد، نسبت به بعضى از قسمتهاى آن قصد مسجديت نكرده است
215
مسأله 5 - كما اينكه نجس كردن قرآن كريم حرام است، نوشتن آن با رنگ نجس(هم) حرام است
215
مسأله 6 - كسى كه عمدا با نجاست نماز بخواند نمازش باطل است
215
مسأله 7 - اگر فقط داراى ساتر عورتى كه نجس است باشد
215
مسأله 8 - اگر فقط دو جامه دارد كه يكى از آنها بطور نامشخص نجس است
217
كيفيت نجس شدن با نجاسات
217
مسأله 1 - اگر چيز پاكى به نجاست برسد
217
مسأله 2 - اگر اصل رطوبت و يا سرايت آن مشكوك باشد
217
مسأله 3 - فقط با يقين يا گفته ذو اليد[71] يا شهادت دو نفر عادل، نجس شدن چيز پاك يا پاك شدن چيز نجس، ثابت مىشود
217
مسأله 4 - علم اجمالى[72] مثل علم تفصيلى[73] است
219
مسأله 5 - اگر دو شاهد شهادت دادند كه قبلا نجس بوده
219
مسأله 6 - منظور از ذو اليد هر آن كس است كه متصدى و صاحب اختيار آن باشد:
219
مسأله 7 - اگر چيزى در دست دو نفر مانند دو شريك باشد
219
مسأله 8 - ذو اليد عادل باشد يا فاسق، فرقى نمىكند
221
مسأله 9 - چيز متنجس در صورت كم بودن واسطه، مثل دو و سه، نجسكننده است
221
مسأله 10 - چيزى كه در داخل بدن به نجاست آن مىرسد، نجس نمىشود
221
آنچه كه از نجاسات در نماز عفو شده است
221
مسأله 1 - نجاساتى كه در نماز عفو شده چند چيز است:
221
مسأله 2 - اگر خون در لباس و بدن به صورت پراكنده باشد
223
مسأله 3 - خون كمتر از درهم كه معلوم نيست از خونهاى استثنائى است
223
مسأله 4 - چيزى كه با خون نجس شده مانند خون اگر كمتر از يك درهم باشد
223
مطهرات(پاك كنندهها)
225
اول - آب
225
مسأله 1 - ظرفى كه با ولوغ سگ نجس شده
227
مسأله 2 - اگر در ظرفى موش صحرايى مرده باشد يا خوك از آن(مثلا آبى) آشاميده باشد
229
مسأله 3 - تطهير ظرفهاى كوچك و بزرگ كه سر آنها تنگ يا گشاده است
229
مسأله 4 - اگر تنور نجس شود
229
مسأله 5 - اگر ظاهر برنج و ماش و مانند اينها نجس شود
229
مسأله 6 - گوشتى كه با آب نجس پخته شده
231
مسأله 7 - اگر لباسش نجسش را بشويد سپس مقدارى اشنان[79] و مانند آن در آن ببيند
231
مسأله 8 - اگر غذاى نجسى را بخورد، آنچه كه در لابلاى دندانها مانده، به نجاستش باقى است
231
دوم - زمين
231
سوم - آفتاب
233
مسأله 9 - اگر زمين و مانند آن خشك باشد و بخواهند آفتاب، آن را تطهير كند
233
مسأله 10 - سنگريزه و خاك و گل و سنگها - مادامىكه روى زمين قرار گرفته
233
چهارم - استحاله
233
پنجم - رفتن(كم شدن) دو سوم آب انگور
235
ششم - انتقال
235
هفتم - اسلام
235
هشتم - تبعيت
235
نهم - برطرف شدن عين نجاست از بدن حيوانهاى زبان بسته و از مواضع درونى انسان
237
دهم - غائب شدن
237
يازدهم - استبراء حيوان جلال(نجاستخوار)
237
احكام ظرفها
237
مسأله 1 - ظروف كفار مانند ظروف غير آنان، مادامىكه تماس آنها با ظروف با رطوبت سرايتكننده، معلوم نباشد، محكوم به پاكى مىباشد
237
مسأله 2 - خوردن و آشاميدن در ظرفهاى طلا و نقره
239
مسأله 3 - ظاهرا مقصود از ظروف آنست كه در خوردن و آشاميدن و پختن و شستشو و خميرگيرى به كار گرفته مىشود
239
مسأله 4 - حرمت ريختن از ظرف طلا و نقره به ظرفى ديگر به قصد خوردن
241
مسأله 5 - ظاهر آنست كه وضو از ظرف طلا و نقره مانند وضو از ظرف غصبى است
241
پاورقيها
241
كتاب نماز
245
مقدمات نماز شش چيز است:
245
مقدمه اول
245
مسأله 1 - نماز واجب و مستحب است
245
مسأله 2 - بنابر اقوا نماز غفيله مستحب است
247
مسأله 3 - نشسته خواندن نوافل رواتب يوميه و غير آنها حتى در حال اختيار جايز است
249
مسأله 4 - وقت نافله ظهر
249
مسأله 5 - در روز جمعه خواندن نافلههاى ظهر و عصر پيش از آنكه ظهر شود هيچ اشكال ندارد
249
مسأله 6 - وقت نماز ظهر و عصر
249
مسأله 7 - مقصود از وقت اختصاصى نماز
251
مسأله 8 - اگر عمدا نماز عصر را بر ظهر يا عشا را بر مغرب مقدم بدارد
251
مسأله 9 - اگر براى شخص غير مسافر به مقدار خواندن پنج ركعت و براى مسافر به مقدار خواندن سه ركعت وقت تا غروب باقى مانده باشد
253
مسأله 10 - عدول(برگرداندن نيت از نماز بعدى به نماز قبلى جايز است
253
مسأله 11 - اگر شخص مسافر به مقدار خواندن چهار ركعت، وقت داشته باشد
253
مسأله 12 - بنابر احتياط واجب صاحبان عذر كه اميد دارند عذرشان در(اواخر) وقت برطرف گردد بايد نماز را از اول وقت تأخير اندازند
253
مسأله 13 - خواندن نماز مستحب در وقت نماز واجب مادامىكه وقت آن ضيق نشود بنابر اقوا جايز است
253
مسأله 14 - اگر يقين به داخل شدن وقت نمايد
253
مسأله 15 - اگر از اول وقت به مقدار خواندن نماز و تحصيل مقدمات آن مانند طهارت با آب يا خاك و غيره بر اساس حال و وضع نمازگزار، بگذرد
255
مسأله 16 - شخص بىعذر، موقع شروع نماز، بايد بداند كه وقت نماز شده است
255
مقدمه دوم در قبله است
255
مسأله 1 - حتى الامكان رو به قبله بودن در نمازهاى واجب چه يوميه و چه غير يوميه حتى نماز ميت واجب است
255
مسأله 2 - دانستن اينكه رو به قبله است، در حال نماز، معتبر است
255
مسأله 3 - شخص متحيرى كه واجب است نمازش را به بيش از يك طرف بخواند
257
مسأله 4 - اگر طبق دليل معتبرى به يك طرف(به عنوان قبله) نماز بخواند
257
مقدمه سوم در ستر و ساتر(پوشش و لباس نمازگزار)
257
مسأله 1 - پوشش در نماز و اجزاء آن و سجده سهو
257
مسأله 2 - اگر عورت در اثر باد يا غفلت آشكار شود
259
مسأله 3 - عورت مرد كه بايد در نماز آن را بپوشاند همان است كه نگاه كردن به آن حرام است
259
مسأله 4 - بر زن واجب است، گردن و زير چانه خود بپوشاند
259
مسأله 5 - كنيز و دختر بچه(در پوشش نماز) مانند زن حر(آزاد) و بالغ مىباشند
259
مسأله 6 - پوشاندن عورت از طرف پايين واجب نيست
259
مسأله 7 - پوشاندن عورت از نگاه كردن، تحقق پيدا مىكند به هر چيزى كه مانع نگاه كردن مىشود
259
مسأله 8 - در ساتر عورت بلكه بطور كلى در لباس نمازگزار چند چيز معتبر است:
261
مسأله 9 - در غصب ميان اينكه اصل مال يا منفعت آن غصبى باشد و يا آنكه حق ديگرى به آن تعلق گرفته باشد مانند(لباس) رهنى، فرقى نيست
261
مسأله 10 - اگر لباس با رنگ غصبى رنگ شود
261
مسأله 11 -(نماز) با شمع و عسل و ابريشمى كه با چيز ديگر ممزوج شده
263
مسأله 12 - خز از حيوان حرام گوشت، استثناء شده است
263
مسأله 13 - زوائد انسان مانند مو و آب دهان و شير انسان
263
مسأله 14 - محكم كردن دندانها با طلا
263
مسأله 15 - آنچه بر مردان حرام است، خصوص پوشيدن ابريشم است
265
مسأله 16 - دانستى كه آنچه حرام است پوشيدن ابريشم محض است
265
مسأله 17 - لباس شهرت و لباس مختص به جنس مخالف نماز را باطل نمىكند
265
مسأله 18 - اگر شك كند كه لباس يا انگشترش طلا است يا غير طلا
265
مسأله 19 - پوشيدن ابريشم براى بچه، اشكالى ندارد
265
مسأله 20 - اگر نمازگزار، ساترى حتى علف و برگ درخت پيدا نكند
267
مسأله 21 - كسى كه ساتر ندارد و احتمال مىدهد در آخر وقت پيدا شود
267
مقدمه چهارم در مكان(نمازگزار) است
267
مسأله 1 - نماز در هر مكانى جايز است مگر آنكه اصل يا منفعت آن غصبى باشد
267
مسأله 2 - نماز، در زمين غصبى كه مالك آن معلوم نيست، جايز نيست
267
مسأله 3 - نماز در زير سقف و چادر غصبى و سرا و خانهاى كه بعضى از ديوارهايش غصبى است
267
مسأله 4 - اگر خانهاى را با عين مالى كه خمس يا زكات به آن تعلق گرفته، بخرد
269
مسأله 5 - جواز تصرف و نماز خواندن در ملك ديگرى دائر مدار آنست كه احراز رضايت و طيب خاطر مالك بشود
269
مسأله 6 - خواندن نماز در زمينهاى وسيع مانند صحراها و كشتزارها و بوستانهائى كه ديوارى براى آنها بنا نشده، جايز است
269
مسأله 7 - مقصود از مكانى كه به خاطر غصب بودن آن، نماز در آن باطل است
269
مسأله 8 - نماز مرد و زن اگر در محاذات و رديف هم قرار بگيرند
271
مسأله 9 - ظاهر آنست كه مساوى بلكه جلوتر از قبر معصوم(عليه السلام) نماز خواندن جايز است
271
مسأله 10 - پاك بودن مكان نمازگزار لازم نيست
271
مسأله 11 - در حال اختيار، محل سجده بايد طورى باشد كه بتوان پيشانى را روى آن برقرار نمود
273
مسأله 12 - اگر زمين و گلولاى طورى است كه اگر براى سجده و تشهد بنشيند
273
مسأله 13 - اگر نزد او چيزى كه سجده بر آن صحيح است، نباشد
275
مسأله 14 - هرگاه در اثناى نماز چيزى را كه سجده بر آن صحيح است از دست بدهد
275
مسأله 15 - جائى را كه نماز واجب در آنجا خوانده مىشود بايد استقرار داشته و نلرزد
275
مسأله 16 - خواندن نماز در مساجد، مستحب است
275
مسأله 17 - تعطيل گذاشتن مسجد مكروه است
277
مسأله 18 - ساختن مسجد از مستحبات مؤكد است
277
مسأله 19 - از مشهور فقها نقل شده كه فرمودهاند: زمينى كه مىخواهند مسجد شود، بايد براى آن صيغه وقف خوانده شود
277
مسأله 20 - خواندن نماز در حمام
277
مقدمه پنجم در اذان و اقامه است
279
مسأله 1 - استحباب اذان و اقامه
279
مسأله 2 - اذان نماز عصر اگر با نماز ظهر و اذان نماز عشا اگر با نماز مغرب خوانده شود، ساقط مىشود
279
مسأله 3 - اذان و اقامه در مواردى ساقط مىشوند:
279
مقدمه ششم
281
افعال نماز
283
نيت
283
مسأله 1 - نيت عبارت است از قصد انجام كار(يعنى نماز)
283
مسأله 2 - در نيت، اخلاص(خالص بودن آن از هدفهاى غير خدايى) معتبر است
285
مسأله 3 - اگر غير ريا، از ضميمهها(و اهداف) مباح يا مستحب، تبعا(و بطور طفيلى) مقصود باشند
285
مسأله 4 - اگر نمازگزار در ذكر يا خواندن حمد و سوره، صدايش را بلند كند
285
مسأله 5 - نوع نمازى را كه مىخواند بايد و لو بطور اجمال در نيت مشخص شود
285
مسأله 6 - وقتى كه نمازگزار، عنوانى را كه(خود به خود) به قضا و ادا، موصوف مىشود، مانند عنوان نماز ظهر و عصر را مثلا و لو اجمالا قصد كند
287
مسأله 7 - نيت قصر(شكسته خواندن) و اتمام(تمام خواندن نماز) واجب نيست
287
مسأله 8 - نيت اينكه نماز واجب يا مستحب است، لازم نيست
287
مسأله 9 - تصور كردن تمام افعال و جزئيات نماز، موقع نيت، لازم نيست
287
مسأله 10 - اگر در اثناى نماز، قصد شكستن نماز نمايد
287
مسأله 11 - اگر نمازگزار كه مشغول خواندن نماز است شك كند كه اين نماز را به عنوان ظهر نيت كرده يا به عنوان عصر
289
مسأله 12 - در چند مورد، از نمازى به نماز ديگر مىتواند عدول نمايد
289
مسأله 13 - عدول از نماز مستحبى به نماز واجب و از نماز مستحبى به نماز مستحبى
291
مسأله 14 - اگر مثلا به قصد دومين دو ركعت نماز شب، شروع به نماز كند
291
تكبيرة الاحرام
291
مسأله 1 - احتياط واجب آن است كه«الله اكبر» را به دعاى قبل از آن متصل نكند
293
مسأله 2 - مستحب است، شش تكبير بر تكبيرة الاحرام افزوده شود
293
مسأله 3 - مستحب است، امام جماعت، تكبيرة الاحرام را طورى بلند بگويد كه افراد پشت سر او، بشنوند
295
مسأله 4 - مستحب است، موقع گفتن تكبيرة الاحرام، دستها را تا مقابل گوشها يا تا مقابل صورتش بلند كند
295
مسأله 5 - اگر«الله اكبر» بگويد، سپس در حالى كه ايستاده است، شك كند
295
قيام(ايستادن)
295
مسأله 1 - مقصود از قيام
295
مسأله 2 - نمازگزار در صورت امكان بايد طبق حال و وضع خودش بطور معتدل كاملا راست بايستد
295
مسأله 3 - نبايد در قيام، فاصله بين دو پا به اندازهاى باشد كه از صدق عنوان قيام خارج گردد
297
مسأله 4 - در قيام، به مقدار مساوى بر پاها اعتماد كردن، واجب نيست
297
مسأله 5 - اگر به هيچگونه - و لو با تكيه دادن يا خم شدن يا باز كردن پاها و خلاصه به هيچ وجه، حتى به صورت قيام اضطرارى - نتواند بايستد
297
مسأله 6 - اگر بتواند بايستد ولى نتواند ايستاده ركوع كند
297
مسأله 7 - اگر در بعضى از ركعات نماز - نه همه آنها - بتواند ايستاده نماز بخواند
297
مسأله 8 - برقرارى و پابرجا بودن در قيام و كارهاى ديگر نماز واجب
297
قرائت و ذكر
299
مسأله 1 - در ركعت اول و دوم از نمازهاى واجب، خواندن سوره حمد و يك سوره كامل بعد از آن، واجب است
299
مسأله 2 - خواندن حمد، در نمازهاى مستحبى - مانند نمازهاى واجب - واجب است
299
مسأله 3 - خواندن بيشتر از يك سوره در يك ركعت از نماز واجب، بنابر اقوا، جايز، ولى مكروه است
299
مسأله 4 - خواندن سورههاى بزرگ در نماز واجب كه باعث گذشتن وقت نماز مىشود، جايز نيست
299
مسأله 5 -«بسم الله الرحمن الرحيم» * جزء هر سورهاى است
299
مسأله 6 - سوره فيل و ايلاف[با هم] يك سوره است و هم چنين است سوره و الضحى و أ لم نشرح
299
مسأله 7 - بنا بر اقوا، وقتى كه مىخواهد«بسم الله الرحمن الرحيم» * بگويد، بايد سوره را تعيين نمايد
301
مسأله 8 - عدول از سورهاى به سوره ديگرى مادامىكه به نصف سوره نرسيده است، جايز است
301
مسأله 9 - واجب است قرائت(حمد و سوره) نماز ظهر و عصر، غير از«بسم الله الرحمن الرحيم» *، آهسته خوانده شود
301
مسأله 10 - براى مردها، بلند گفتن«بسم الله الرحمن الرحيم» * براى حمد و سوره در نماز ظهر و عصر، مستحب است
301
مسأله 11 - ميزان بلند خواندن و آهسته خواندن، آشكار شدن جوهر صدا و آشكار نشدن آن است
303
مسأله 12 - واجب است كه قرائت، صحيح باشد
303
مسأله 13 - معيار در صحيح بودن قرائت اين است كه حروف، از مخارج خودشان، ادا شوند
303
مسأله 14 - احتياط آن است كه از يكى از قرائتهاى هفتگانه، تخلف ننمايد
305
مسأله 15 - قرائت«مالك يوم الدين» و«ملك يوم الدين» جايز است
305
مسأله 16 - كسى كه(قرائتش صحيح نيست و) فقط مىتواند بطور غلط يا با عوض كردن بعضى از حرفهاى قرائت، بخواند
305
مسأله 17 - نمازگزار در غير ركعت اول و دوم(يعنى در ركعت سوم و چهارم) نمازهاى واجب، بين خواندن سوره حمد و گفتن ذكر[تسبيحات اربعه] مخير است
305
مسأله 18 - اگر قصد خواندن تسبيحات نمود ولى زبانش به خواندن حمد سبقت گرفت
305
مسأله 19 - اگر سوره حمد را به خيال آنكه كه در ركعت اول و دوم است، بخواند
305
مسأله 20 - احتياط واجب آن است كه تسبيحات را بيشتر از سه مرتبه نگويد
307
مسأله 21 - مستحب است خواندن سوره«عم يتساءلون» يا«هل اتى» يا«غاشية» يا«قيامت» و مانند اينها در نماز صبح
307
مسأله 22 - وجوب ترك قرائت در موقع حركت
307
مسأله 23 - هرگاه در صحيح خواندن آيه يا كلمهاى شك نمايد
307
ركوع
307
مسأله 1 - در هر ركعت از نمازهاى واجب يوميه، يك ركوع واجب است
307
مسأله 2 - كسى كه بر خم شدن كه در ركوع لازم است، قدرت نداشته باشد
309
مسأله 3 - در خم شدن شرط است كه به قصد ركوع باشد
309
مسأله 4 - كسى كه كمرش مادرزادى يا به جهتى[مثلا مريضى]، مانند شخص در حال ركوع است
309
مسأله 5 - اگر ركوع را فراموش كند و به طرف سجده فرود آيد
309
مسأله 6 - اگر به قصد ركوع خم شود و وقتى كه به حد ركوع رسيد، ركوع را فراموش كند
311
مسأله 7 - گفتن ذكر در ركوع واجب است
311
مسأله 8 - هنگام گفتن ذكر واجب، بايد بدن در حال طمأنينه و آرامش باشد
311
مسأله 9 - در حالى كه راست ايستاده، گفتن تكبير براى ركوع، مستحب است
311
سجده
313
سجده واجب
313
مسأله 1 - در هر ركعت، دو سجده واجب است
313
مسأله 2 - بنابر احتياط واجب(هنگام سجده) بايد بر مواضع هفتگانه تكيه كند
315
مسأله 3 - منظور از جاى ايستادن(موقف) كه واجب است ميان آن و جايى كه پيشانى، بر آن نهاده مىشود، به آن اندازه كه گفته شد تفاوت نباشد
315
مسأله 4 - اگر پيشانى بر جاى بلندى قرار گيرد، كه بلنديش بيشتر از آن مقدارى است كه بخشيده شده است
317
مسأله 5 - اگر بطور غير عمدى، پيشانى را روى چيزى بگذارد كه سجده بر آن صحيح نيست
317
مسأله 6 - كسى كه به پيشانى او علتى مانند دمل باشد
317
مسأله 7 - اگر بدون اختيار، پيشانيش از زمين بلند شود
317
مسأله 8 - كسى كه از سجده نمودن عاجز باشد
317
مسأله 9 - بعد از آنكه سر از ركوع برداشته و راست ايستاده است، مستحب است براى رفتن به سجده تكبير بگويد
319
مسأله 10 - براى زن در نماز آداب و مستحبات مخصوصى است
321
سجده واجب در تلاوت قرآن و سجده شكر
321
مسأله 1 - هنگام خواندن(هر يك از) چهار آيه در چهار سوره واجب است سجده نمايد:
321
مسأله 2 - در صورتى كه سبب وجوب سجده، پشت سر هم تكرار شود
321
مسأله 3 - اگر در حال سجده، آيه سجده را بخواند و يا گوش دهد
321
مسأله 4 - ظاهر اينست كه در وجوب سجده بر كسى كه تلاوت آيه سجده را گوش مىكند، شرط است
321
مسأله 5 - لازم است هنگام شنيدن كلمات و حروف آيه را از هم تميز دهد
323
مسأله 6 - در اين سجده(واجب قرآن)، علاوه بر انجام اصل سجده، نيت و مباح بودن مكان آن نيز معتبر است
323
مسأله 7 - در اين سجده، تشهد و سلام و«الله اكبر» در اول آن نيست
323
مسأله 8 - سجده كردن براى خدا، ذاتا، از بزرگترين عبادتها است
323
تشهد
325
مسأله 1 - تشهد در نماز دو ركعتى، يك مرتبه، بعد از سر برداشتن از سجده آخر واجب است
325
مسأله 2 - در حال تشهد بطور مطمئن و آرام نشستن، بهر نحوى كه باشد، واجب است
327
سلام نماز
327
مسأله 1 - سلام در نماز واجب است
327
مسأله 2 - هر دو شكل سلام بايد طبق ادبيات عرب گفته شوند
329
ترتيب
329
- مسأله - در كارهاى نماز، ترتيب واجب است
329
موالات
329
مسأله 1 - موالات در كارهاى نماز واجب است
329
مسأله 2 - همانطور كه موالات در بين كارهاى نماز - بعضش نسبت به بعض ديگر - واجب است، همچنين در آيات و كلمات، بلكه در حروف قرائت و تكبير و ذكر و تسبيح
329
دو مطلب باقى مانده است: قنوت و تعقيبات
331
قنوت
331
مسأله 1 - قنوت در نمازهاى واجب يوميه مستحب است
331
مسأله 2 - در قنوت، قول مخصوصى معتبر نيست
331
مسأله 3 - معتبر نبودن بلند كردن دستها در قنوت
333
مسأله 4 - غلط خواندن حروف و حركت و سكون دعا در قنوت
333
تعقيبات نماز
333
مسأله 1 - بعد از فراغ از نماز، و لو اينكه نماز مستحبى باشد، تعقيب مستحب است
333
مسأله 2 - در تعقيب نماز شرط است كه متصل به فراغ از نماز باشد
333
مبطلات نماز
335
اول حدث اصغر و اكبر
335
دوم - تكفير
337
سوم - تمام بدن را متوجه پشت قبله يا طرف راست يا طرف چپ نمودن
337
چهارم - حرف زدن عمدى
337
مسأله 1 - در هر جاى نماز، ذكر گفتن و دعا كردن و قرآن خواندن غير از آنچه موجب سجده مىشود، اشكالى ندارد
337
مسأله 2 - جواب سلام دادن در اثناى نماز
339
مسأله 3 - اگر كسى با عبارت غلطى سلام دهد
339
مسأله 4 - اگر سلامكننده بچه مميز باشد، جواب سلام او واجب است
339
مسأله 5 - اگر بر عدهاى سلام كند كه شخص نمازگزار يكى از آنهاست
339
مسأله 6 - واجب است جواب سلام را چه در نماز و چه غير آن، به طرف بشنواند
339
مسأله 7 - فورى بودن عرفى در جواب سلام واجب است
339
مسأله 8 - ابتداء سلام كردن، مستحب كفائى است
341
مسأله 9 - اگر يك نفر بر يكى از دو نفر سلام دهد
341
مسأله 10 - اگر دو نفر هر يك به ديگرى سلام كند
341
پنجم: قهقهه
341
ششم - عمدا به خاطر از دست دادن چيزهاى دنيوى، با صدا گريه كردن
341
هفتم - هر كارى كه نماز را از بين مىبرد و صورت نماز را بهم مىزند
343
هشتم - خوردن و آشاميدن
343
نهم - بعد از تمام كردن سوره حمد، عمدا«آمين» گفتن
345
دهم - شك در ركعتهاى نمازهاى واجبى كه چهار ركعتى نيستند و شك در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب چهار ركعتى
345
يازدهم - زياد يا كم كردن جزئى از نماز عمدا و سهوا در صورتى كه ركن باشد، و عمدا اگر غير ركن باشد
345
مسأله 11 - در نماز - علاوه بر چيزهائى كه قبلا گفته شد - دميدن(فوت كردن) جاى سجده مكروه است
345
مسأله 12 - در حال اختيار، قطع نماز واجب جايز نيست
345
نماز آيات
345
مسأله 1 - سبب اين نماز(آيات) گرفتن خورشيد و ماه است
345
مسأله 2 - در گرفتگى خورشيد و ماه، ظاهر آن است كه معيار، صدق نام گرفتگى است
347
مسأله 3 - وقت اداى نماز آيات گرفتن ماه و خورشيد از هنگام شروع گرفتگى تا زمان شروع در بازشدن آن است
347
مسأله 4 - وجوب نماز آيات فقط بر كسانى است كه در شهر(و محل وقوع) حادثه و آيت باشند
347
مسأله 5 - وقوع چيزى كه نماز آيات براى آن واجب است و همچنين زمان آن و مقدار آن، با يقين خود انسان و شهادت دو عادل ثابت مىشود
347
مسأله 6 - اين نماز آيات بر هر مكلفى واجب است
347
مسأله 7 - كسى كه علم به گرفتن ماه يا خورشيد پيدا نكند
349
مسأله 8 - اگر عدهاى كه عادل نيستند، بگويند: ماه يا خورشيد گرفته
349
مسأله 9 - نماز آيات دو ركعت است كه در هر ركعت پنج ركوع است
349
مسأله 10 - تمام چيزهائى كه در نمازهاى واجب يوميه معتبر است در نماز آيات هم معتبر است
351
مسأله 11 - در نماز آيات، بلند خواندن حمد و سوره، مستحب است
351
مسأله 12 - در نماز آيات مستحب است كه به جماعت خوانده شود
353
احكام خلل(نواقص و زوائد) در نماز
353
مسأله 1 - كسى كه عمدا و سهوا، دانسته و ندانسته به طهارت از حدث(وضو و غسل و تيمم) اخلال نمايد
353
مسأله 2 - كسى كه سهوا چيزى از واجبات نمازش را كم كند
355
مسأله 3 - كسى كه مثلا ركعت آخر نماز را فراموش كند
357
مسأله 4 - اگر قبل از آن كه مشغول گفتن«الله اكبر» اجمالا بداند دو سجده از ركعت قبل يا قرائت همين ركعت حاضر از او فوت شده
359
مسأله 5 - اگر بعد از فارغ شدن از نماز بداند كه دو سجده را ترك نموده است
359
مسأله 6 - اگر بعد از ايستادن براى ركعت سوم، بداند كه تشهد را نخوانده است
359
احكام شك
359
شك يا در اصل نماز است و يا در اجزاى آن و يا در ركعتهاى آن:
359
مسأله 1 - كسى كه شك كند در نماز كه نداند نماز را خوانده است يا نه
359
مسأله 2 - اگر بداند كه نماز عصر را خوانده است و نداند كه آيا نماز ظهر را هم خوانده است يا نه
359
مسأله 3 - اگر شك كند كه وقت باقى مانده است يا نه
361
مسأله 4 - اگر در اثناى نماز عصر شك كند كه آيا نماز ظهر را خوانده است يا نه
361
مسأله 5 - اگر بداند كه يكى از دو نماز ظهر و عصر را خوانده است و لكن نمىداند كه مشخصا كدام يك از آنها است
361
مسأله 6 - در صورتى نبايد به شك در نماز بعد از گذشتن وقت اعتنا كند و بنابر انجام آن بگذارد كه شك او بعد از گذشتن وقت پيدا شود
361
مسأله 7 - اگر در خواندن اصل نماز شك كند و معتقد شود كه وقت گذشته است
361
مسأله 8 - حكم كسى كه در خواندن و نخواندن نماز، زياد شك مىكند
361
حكم شك در چيزى از كارهاى نماز
363
مسأله 1 - كسى كه در يكى از كارهاى نماز شك كند
363
مسأله 2 - در بناء گذاشتن بر انجام مشكوك فرقى بين جزءهاى مستقل و غير مستقل نيست
363
مسأله 3 - اگر در اين كه آنچه را كه انجام داده، صحيح بوده است يا فاسد، شك نمايد
363
مسأله 4 - اگر شك در سلام نماز كند بعد از آن كه داخل چيزى شود كه بر فراغ نماز مترتب است
363
مسأله 5 - چيزى كه در محل آن چيز در انجام آن شك كند و آن را انجام دهد، سپس متوجه شود كه آن را بجا آورده بوده است
365
مسأله 6 - اگر در حال انجام دادن كارى از كارهاى نماز شك كند كه در بعضى كارهاى قبلى شك كرده يا نه
365
حكم شك در عدد ركعتهاى نماز واجب
365
مسأله 1 - براى شك مزبور(شك در ركعات نماز) به مجرد پيدا شدنش حكمى نيست اگر بعدا برطرف شود
365
مسأله 2 - اگر بين سه و چهار يا بين سه و پنج، يا بين سه و چهار و پنج در حال ايستادن شك نمايد
367
مسأله 3 - اگر در شكهايى كه تمام كردن دو سجده در آنها معتبر است، در تمام كردن دو سجده و تمام نكردن آنها، شك نمايد
369
مسأله 4 - شك در ركعات نماز در غير صورى كه ذكر شد، موجب باطل شدن نماز است
369
مسأله 5 - اگر بين دو و سه، شك نمايد
369
مسأله 6 - اگر بعد از فارغ شدن از نماز شك نمايد
369
مسأله 7 - اگر يكى از شكها برايش پيدا شود و وظيفهاش را در آن نداند
369
مسأله 8 - اگر شك نمازگزار، بعد از فارغ شدن از نماز، به شك ديگرى تغيير يابد
371
مسأله 9 - اگر بين دو و سه شك نمايد و بنا را بر سه بگذارد
371
مسأله 10 - اگر بين دو و سه شك نمايد و بنا را بر سه بگذارد
371
مسأله 11 - كسى كه از ايستادن، ناتوان باشد
371
مسأله 12 - در شكهاى صحيح، قطع كردن و دست برداشتن از نماز و از نو خواندن آن جايز نيست
373
مسأله 13 - در شكهاى باطل اگر از شكش غفلت نمايد و نمازش را تمام كند
373
مسأله 14 - اگر مسافر در يكى از جاهاى تخيير باشد و نيت قصر نمايد
373
مسأله 15 - اگر در حالى كه بعد از دو سجده، نشسته است بين دو و سه شك كند
373
حكم شكهايى كه اعتبار ندارد
373
مسأله 1 - مرجع در تشخيص كثير الشك بودن عرف است
375
مسأله 2 - اگر شك كند كه آيا حالت كثير الشك بودن به او دست داده يا نه
375
مسأله 3 - براى كثير الشك جايز نيست به شك خود اعتنا كند
375
مسأله 4 - اگر براى هر يك از امام و مأموم شكى عارض شود
377
مسأله 5 - نمازهاى مستحبى كه كيفيت خاص يا سوره مخصوصى دارند
377
حكم ظن و گمان در كارها و ركعتهاى نماز
379
مسأله 1 - ظن و گمان در عدد ركعتهاى نماز
379
مسأله 2 - اگر مردد شود در حالتى كه برايش حاصل شده است
379
ركعتهاى(نماز) احتياط
381
مسأله 1 - ركعتهاى(نماز) احتياط واجب است
381
مسأله 2 - در نماز احتياط بايد نيت كند و تكبيرة الاحرام بگويد سوره حمد را بخواند
381
مسأله 3 - اگر ركنى از ركعتهاى(نماز) احتياط را فراموش كند
381
مسأله 4 - اگر قبل از شروع در نماز احتياط، معلوم شود كه احتياجى به آن نيست
381
مسأله 5 - اگر در اصل خواندن نماز احتياط شك نمايد
383
مسأله 6 - اگر در كارى از كارهاى نماز احتياط شك نمايد
383
مسأله 7 - اگر نماز احتياط را فراموش كند
383
حكم اجزاى فراموششده نماز
385
مسأله 1 - از ميان اجزاى فراموششده نماز غير از سجده و تشهد قضاء نمىشود
385
مسأله 2 - اگر چند سجده و تشهد را فراموش كند، بايد به همان تعداد، آنها را قضا نمايد
385
مسأله 3 - در تشهدى كه قضاء مىكند سلام واجب نيست
385
مسأله 4 - اگر(در نماز) اعتقاد پيدا كند كه سجده يا تشهد را فراموش كرده
387
مسأله 5 - اگر شك كند كه آنچه فوت شده است، يك سجده است يا دو سجده
387
مسأله 6 - اگر قضاى سجده يا تشهد را فراموش كند
387
مسأله 7 - اگر قضاى يكى از آنها(سجده يا تشهد) در نماز ظهر بر او واجب باشد
387
حكم سجده سهو
387
مسأله 1 - سجده سهو واجب مىشود براى امورى به تفصيل ذيل:
387
مسأله 2 - اگر يك مرتبه سلام زيادى بگويد
389
مسأله 3 - اگر به گردن نمازگزار سجده سهو، و قضاى جزءهاى فراموش شده و چند ركعت نماز احتياط واجب باشد
389
مسأله 4 - واجب است بعد از نماز فورا سجده سهو را بجا آورد
389
مسأله 5 - در سجده(سهو) مذكور، همزمان با اولين جزء عملى كند به آن سجده گفته مىشود، نيت واجب است
389
مسأله 6 - اگر در وجود سبب سجده سهو شك نمايد
391
مسائل متفرقه
391
مسأله 1 - اگر شك كند نمازى را كه در دست دارد و مشغول خواندن آن است آيا نماز ظهر است يا نماز عصر؟
391
مسأله 2 - اگر بعد از نماز بداند كه دو سجده را از دو ركعت بجا نياورده
391
مسأله 3 - اگر مثلا در ركعت چهارم باشد و شك كند شك سابقش كه بين دو و سه بود، آيا قبل از تمام كردن دو سجده بوده يا بعد از آن
393
مسأله 4 - اگر در ركعتى كه مشغول خواندن آن است، شك نمايد
393
مسأله 5 - اگر در نماز عشا، بين سه و چهار شك نمايد
393
مسأله 6 - اگر در اثناى نماز عصر يادش بيايد كه يك ركعت از نماز ظهر را نخوانده است
393
مسأله 7 - اگر دو نماز بخواند و بعد از آن يقين پيدا كند كه مثلا يك ركعت از يكى از دو نماز را نخوانده
393
مسأله 8 - اگر بين سه و دو يا غير آن از شكهاى صحيح شك كند
395
مسأله 9 - اگر در ركعتى كه در دست دارد، شك نمايد
395
مسأله 10 - در حالى كه بعد از تمام كردن دو سجده، نشسته اگر بين دو و سه شك نمايد
395
مسأله 11 - اگر در اين كه بعد از ركوع ركعت سوم نماز است يا قبل از ركوع ركعت چهارم نماز، شك نمايد
395
مسأله 12 - اگر ايستاده است در حالى كه در ركعت دوم نماز است ايستاده باشد و بداند كه در اين نماز دو ركوع بجا آورده است
395
مسأله 13 - اگر بعد از فارغ شدن از نماز بداند كه دو سجده را بجا نياورده است
395
مسأله 14 - اگر بعد از آنكه مثلا داخل سجده دوم شد، بداند كه يا قرائت را نخوانده و يا ركوع را بجا نياورده
397
مسأله 15 - اگر قبل از آنكه به ركوع برود، بداند كه يا دو سجده را از ركعت قبل ترك نموده يا قرائت(همين ركعت) را
397
مسأله 16 - اگر بعد از آنكه براى ركعت سوم ايستاد، بداند كه تشهد را نخوانده
397
مسأله 17 - اگر اجمالا بداند كه يكى از دو - سجده و تشهد - را بطور نامعين بجا آورده
397
مسأله 18 - اگر بداند كه يا سجده ركعت قبل را ترك كرده يا تشهد همين ركعت را
397
مسأله 19 - اگر در حالى كه در سجده است يا بعد از سجده از ركعت دوم مثلا، متوجه شود كه يك سجده يا دو سجده از ركعت اول را ترك كرده
397
مسأله 20 - اگر نماز ظهر و عصر را بخواند
399
مسأله 21 - اگر نماز ظهر و عصر را هشت ركعت و نماز مغرب و عشا را هفت ركعت بخواند
399
مسأله 22 - اگر با اينكه مىداند نماز ظهر و عصر را هشت ركعت خوانده، قبل از سلام نماز عصر شك كند در اينكه نماز ظهر را چهار ركعت خوانده
399
مسأله 23 - اگر بداند كه نماز ظهر و عصر را نه ركعت خوانده است
399
مسأله 24 - اگر بداند كه نماز مغرب و عشا را هشت ركعت خوانده است
399
مسأله 25 - اگر نمازى را بخواند، پس از آن معتقد شود كه آن نماز را نخوانده است
399
مسأله 26 - اگر در تشهد شك نمايد و حال آنكه در محل شكى آن است
401
مسأله 27 - اگر بداند چيزى را فراموش كرده
401
مسأله 28 - اگر بعد از سلام نماز و قبل از آنكه عمدا يا سهوا چيزى را كه با نماز منافات دارد انجام دهد
401
مسأله 29 - اگر بعد از سلام نماز و قبل از آنكه چيزى را كه با نماز منافات دارد انجام دهد
401
مسأله 30 - اگر بداند آنچه را كه در دست دارد، ركعت چهارم است
403
مسأله 31 - اگر بعد از ايستادن براى ركعت بعدى، يقين كند كه يك سجده يا دو سجده يا تشهد را ترك كرده است
403
مسأله 32 - اگر در تشهد باشد و يادش آيد كه ركوع را فراموش كرده
403
مسأله 33 - اگر مثلا بين سه و چهار شك كند و بداند كه بر فرض آنكه ركعت سوم باشد، ركنى را ترك نموده
403
مسأله 34 - اگر بعد از ايستادن يا وارد شدن به تشهد، بداند كه يكى از دو سجده را فراموش نموده است
403
مسأله 35 - اگر به سجده ركعت دوم برود و در ركوع همين ركعت و در دو سجده ركعت اول، شك نمايد
403
مسأله 36 - حكم كثير الشك در طرفهاى علم اجمالى جارى نمىشود
405
مسأله 37 - اگر بداند كه يا يك سجده از ركعت اول را ترك كرده يا يك سجدهاى را در ركعت دوم زياد نموده است
405
مسأله 38 - اگر مشغول تشهد يا پس از فارغ شدن از تشهد باشد
405
مسأله 39 - اگر كسى كه مكلف است به چهار طرف نماز بخواند
405
مسأله 40 - اگر قصد اقامت(مثلا ده روز) كند و يك نماز چهار ركعتى تمام بخواند
405
نماز قضا
405
مسأله 1 - بر شخص مخالف، بعد از آنكه بينا شد(و مذهب اهل بيت را پذيرفت)، قضاى نمازهايى را كه نخوانده يا بر خلاف مذهب خود خوانده است، واجب است
407
مسأله 2 - اگر در وقت نماز بچه بالغ شود و ديوانه به عقل بيايد و بيهوش بهوش آيد
407
مسأله 3 - كسى كه هيچ يك از دو طهور - آب و خاك - را ندارد
407
مسأله 4 - قضاى نمازهاى واجب غير يوميه واجب است
407
مسأله 5 - جايز است قضاى نمازهاى واجب در هر وقت از شب و روز يا در سفر و حضر، خوانده شود
407
مسأله 6 - اگر در جاهايى كه نمازگزار بين شكسته و تمام خواندن مخير است، نماز فوت شود
409
مسأله 7 - قضاى نمازهاى نافله شبانهروزى، مستحب است
409
مسأله 8 - اگر چند نماز از او فوت شود
409
مسأله 9 - اگر بداند يكى از نمازهاى پنجگانه بطور نامعين به گردنش است
409
مسأله 10 - اگر بداند كه نماز معينى مانند نماز صبح چند مرتبه فوت شده است
411
مسأله 11 - نماز قضا وجوب فورى ندارد
411
مسأله 12 - احتياط آن است كه صاحبان عذر، قضاى نماز را تا زمان برطرف شدن عذر تأخير بيندازند
411
مسأله 13 - مقدم داشتن قضاى نمازى كه فوت شده، بر نماز وقت حاضر واجب نيست
411
مسأله 14 - خواندن نمازهاى مستحبى براى كسى كه نماز قضا به گردن دارد، بنابر اقوا جايز است
411
مسأله 15 - خواندن نماز قضا به جماعت جايز است
413
مسأله 16 - بر ولى ميت كه فرزند(پسر) بزرگتر باشد، واجب است نمازهاى پدرش را كه به خاطر عذرى از قبيل خواب و فراموشى و مانند اينها فوت شده، قضا نمايد
413
نماز استيجارى
413
مسأله 1 - كسى كه واجبى از نماز و روزه به گردن دارد، واجب است وصيت كند
415
مسأله 2 - اگر كسى خود را براى نماز يا روزه يا حج، اجير ديگرى كرده باشد و قبل از انجام آنها بميرد
415
مسأله 3 - در اجير شرط است كه به اجزاء و شرايط نماز و چيزهايى كه منافات با نماز دارد و احكام خلل(نواقص و زوائد) و غير اينها را از راه اجتهاد يا تقليد صحيح، شناسائى داشته باشد
417
مسأله 4 - عادل بودن اجير شرط نيست
417
مسأله 5 - اجير گرفتن صاحبان عذر، مانند كسى كه از ايستادن ناتوان است با اينكه غير او وجود دارد، جايز نيست
417
مسأله 6 - اگر براى اجير سهو يا شكى پيدا شود
417
مسأله 7 - جايز است هر يك از مرد و زن براى ديگرى(مرد براى به جا آوردن قضاى اعمال زن و برعكس) اجير شود
417
مسأله 8 - قبلا دانستى كه واجب نبودن ترتيب به طور كلى در قضاى نماز، خصوصا در جايى كه به كيفيت فوت نماز جاهل باشد، خالى از قوت نيست
417
مسأله 9 - براى اجير جايز نيست بدون اذن مستأجر ديگرى را براى آن عمل اجير نمايد
417
مسأله 10 - اگر براى اجير وقت و مدتى معين شود
419
مسأله 11 - اگر بعد از عمل معلوم شود اجاره باطل بوده است
419
مسأله 12 - اگر كيفيت مخصوصى در عمل از حيث بجا آوردن مستحبات تعيين نشود
419
نماز جمعه
419
در وجوب نماز جمعه
419
مسأله 1 - نماز جمعه بطور تخيير بين آن و نماز ظهر در اين زمانها(يعنى عصر غيبت حضرت صاحب العصر عجل الله تعالى فرجه الشريف) واجب است
419
مسأله 2 - كسى كه نماز جمعه را به امام جمعه اقتدا كرده
419
مسأله 3 - در همان نماز ظهرى كه احتياطا خوانده مىشود، اقتدا كردن(و به جماعت خواندن) جايز است
421
شرايط نماز جمعه
421
اول - عدد«نمازگزاران»
421
دوم - دو خطبه است
421
سوم - جماعت است
421
چهارم - آن كه نماز جمعه ديگرى در فاصله كمتر از سه ميلى اين نماز جمعه نباشد
421
مسأله 1 - اگر پنج نفر براى نماز جمعه حاضر شوند ولى در اثناى خطبه يا بعد از آن قبل از خواندن نماز جمعه، متفرق شوند
421
مسأله 2 - اگر در اثناى خطبه نماز جمعه متفرق شوند
421
مسأله 3 - اگر بعضى از آنها، قبل از بجا آوردن مقدار واجب خطبه، از آن صرف نظر كرده
423
مسأله 4 - اگر عدد نمازگزاران نماز جمعه بيشتر از حد نصاب باشد
423
مسأله 5 - اگر امام داخل نماز شود و بقيه قبل از الله اكبر گفتن، متفرق شوند
423
مسأله 6 - اگر عدد(حد اقل مأمومين نماز جمعه)؛ يعنى، چهار نفر و لو با گفتن الله اكبر با امام جماعت داخل نماز جمعه بشوند
423
مسأله 7 - خدا را حمد كردن در هر يك از دو خطبه واجب است
423
مسأله 8 - احتياط آن است كه حمد و صلوات را در خطبه با زبان عربى بياورد
425
مسأله 9 - براى امام جمعه كه خطبه مىخواند سزاوار است در ضمن خطبهاش آنچه را كه از مصالح دينى و دنيايى مسلمين است بيان كند
425
مسأله 10 - خواندن هر دو خطبه قبل از ظهر به طورى كه وقتى از خطبهها فارغ مىشود ظهر داخل شده جايز است
425
مسأله 11 - واجب است كه هر دو خطبه، قبل از نماز جمعه باشند
427
مسأله 12 - واجب است، خطيب در وقت خواندن خطبه، ايستاده باشد
427
مسأله 13 - اگر اقوا نباشد، احتياط است كه خطيب در وقت خواندن خطبه، صدايش را بلند كند
427
مسأله 14 - احوط بلكه اوجه اين است كه واجب است حاضرين به خطبهها گوش كنند
427
مسأله 15 - قبلا گذشت كه بين دو نماز جمعه، سه ميل فاصله بودن معتبر است
429
مسأله 16 - احتياط آن است كه وقتى مىخواهند در جايى نماز جمعه اقامه نمايند، احراز شود كه نماز جمعه ديگرى در آنجا در كمتر از حد معتبر، همزمان يا قبل از آن، منعقد نمىشود
429
مسأله 17 - اگر بعد از فارغ شدن از نماز بدانند كه نماز، جمعه ديگرى منعقد شده است
429
كسى كه نماز جمعه بر او واجب است
431
مسأله 1 - در وجوب نماز جمعه، امورى شرط است:
431
مسأله 2 - همه اينها اگر اتفاقا در نماز جمعه حاضر شوند و يا با زحمت در آن شركت نمايند، نمازشان صحيح است
431
مسأله 3 - براى مسافر جايز است در نماز جمعه شركت كند
431
مسأله 4 - براى زن جايز است در نماز جمعه شركت كند
431
مسأله 5 - همچنان كه نماز جمعه با كامل بودن شرايط بر اهالى شهرها و نواحى واجب است بر روستاها و حومهها هم واجب مىباشد
433
مسأله 6 - نماز جمعه از خنثاى مشكل صحيح است
433
وقت نماز جمعه
433
مسأله 1 - وقت نماز جمعه با زوال شمس(رسيدن ظهر) داخل مىشود
433
مسأله 2 - در صورتى كه وجوب نماز جمعه تعيينى باشد، طول دادن خطبه نماز جمعه به اندازهاى كه وقت نماز جمعه فوت شود، جايز نيست
433
مسأله 3 - اگر داخل نماز جمعه شوند و وقت نماز خارج شود
433
مسأله 4 - اگر يقين كند كه براى حد اقل واجب از دو خطبه و دو ركعت سبك و مختصر نماز جمعه وقت هست
433
مسأله 5 - اگر امام در وسعت وقت با عدد معتبر، نماز جمعه بخواند و مأمومى كه جزء عدد نصاب نيست در وقت خطبه و اول نماز نباشد
435
چند فرع:
435
فرع اول - شرايطى كه در نماز جماعت، در غير نماز جمعه معتبر است
435
فرع دوم - اذان دوم در روز جمعه بدعت و حرام است
435
فرع سوم - بعد از اذان(ظهر)، در روز جمعه، خريدوفروش و معاملات ديگر حرام است
437
فرع چهارم - اگر مأموم در ركعت اولى كه ركوع آن را به امام رسيده در اثر ازدحام و مانند آن نتواند با امام سجده كند
437
فرع پنجم - نماز جمعه مانند نماز صبح، دو ركعت است
437
نماز دو عيد؛ فطر و قربان
437
مسأله 1 - امام در اين نماز مانند ساير نمازهاى جماعت، بجز قرائت را به عهده نمىگيرد
439
مسأله 2 - اگر در تكبيرها يا قنوتها شك كند و در محل آن باشد
439
مسأله 3 - اگر چيزى كه موجب سجده سهو مىشود در اين نماز بجا آورد
439
مسأله 4 - در اين نماز، اذان و اقامه نيست
439
بعضى از نمازهاى مستحبى
441
از آن جمله است: نماز جعفر بن ابى طالب(عليه السلام)
441
مسأله 1 - در صورتى كه عجله داشته باشد، جايز است كه تسبيحات را به بعد از نماز تأخير بيندازد
443
مسأله 2 - اگر از انجام بعضى از تسبيحات در محل خودش غفلت نمايد
443
مسأله 3 - در سجده دوم ركعت چهارم، بعد از تسبيحات اعمال ذيل مستحب است
443
و از جمله نمازهاى مستحب: نماز استسقاء است
445
مسأله 1 - بهتر است نماز استسقاء در وقت نماز عيد خوانده شود
447
مسأله 2 - براى اين نماز، اذان و اقامه نيست
447
مسأله 3 - مستحب است وقتى كه امام از نماز فارغ شد عباى خود را«پشترو» نمايد
447
مسأله 4 - همانطور كه خواندن اين نماز موقع كم شدن باران جايز است
447
مسأله 5 - اگر اجابت دعاى آنها به تأخير افتاد بيرون رفتن را تكرار مىكنند
449
نماز مسافر
449
و در قصر خواندن براى مسافر، امورى معتبر است:
449
يكى از آنها - مسافت است
449
مسأله 1 - فرسخ سه ميل است و ميل چهار هزار ذراع دست است
449
مسأله 2 - اگر رفتن پنج فرسخ و برگشتن سه فرسخ باشد
451
مسأله 3 - اگر شهرى دو راه داشته باشد كه يكى دورتر و ديگرى نزديكتر است
451
مسأله 4 - مبدأ محاسبه مسافت، ديوار شهر است
451
مسأله 5 - اگر كسى بخواهد به جايى(مثلا شهرى) برود و در مسافت بودن آن شك دارد
451
مسأله 6 - مسافت با علم خود مسافر و بينه(مثل شهادت دو شاهد عادل) ثابت مىشود
451
مسأله 7 - اگر معتقد شود به مقدار مسافت، راه رفته است
451
مسأله 8 - در مسافت دايرهاى حركت از نقطهاى تا به نقطه مقابل آن(نصف دايره)، رفتن مسافت حساب مىشود
451
دوم آنها - از موقع حركت، قصد پيمودن مسافت را داشته باشد
453
مسأله 9 - ملاك و ميزان اين است كه قصد رفتن مسافت را داشته باشد
453
مسأله 10 - در قصد نمودن مسافت، مستقل بودن معتبر نيست
453
مسأله 11 - اگر تابع معتقد شود كه متبوع او مسافت را قصد نكرده يا شك در قصد او بكند
453
سوم آنها - استمرار قصد است
455
مسأله 12 - در ادامه داشتن قصد مسافت، قصد مطلق سفر كافى است
455
مسأله 13 - اگر در اثناى مسافرت قبل از رسيدن به چهار فرسخ، مردد شود
455
چهارم آنها - قصد نداشته باشد در بين مسافت، ده روز يا بيشتر اقامت كند
455
مسأله 14 - اگر موقع شروع سفر، قصد داشته باشد كه قبل از هشت فرسخ، قصد كند
457
مسأله 15 - اگر قصد اقامت ده روز نداشته باشد و مقدارى از مسافت را برود
457
پنجم آنها - سفر جايز باشد
457
مسأله 16 - كسى كه تابع شخص ستمگر است
457
مسأله 17 - اگر هدف سفر، اطاعت خداوند متعال باشد و بطور تبعى(و طفيلى) انگيزه معصيت هم داشته باشد
459
مسأله 18 - اگر ابتداى سفرش اطاعت باشد، سپس در بين راه قصد معصيت نمايد
459
مسأله 19 - اگر ابتداى سفرش معصيت باشد و نيت روزه كند
459
مسأله 20 - كسى كه از سفر معصيت برگشته چنانچه توبه كرده
459
مسأله 21 - سفر كسى كه براى هوسرانى به شكار مىرود به سفر معصيت ملحق مىشود
461
ششم آنها - از كسانى كه خانه به دوش هستند، نباشند
461
هفتم آنها - سفر كردن، پيشه و كار او نباشد
461
مسأله 22 - كسى كه شغلش در تابستان باربرى است نه در زمستان
463
مسأله 23 - كسى كه شغلش مسافرت است
463
مسأله 24 - اگر كسى شغلش سفر نباشد، لكن برايش كارى پيش آيد كه سفرهاى متعددى بكند
463
مسأله 25 - چوپانى كه كارش چراندن[مثلا گوسفندها] است، جزء كسانى است كه شغلشان سفر است
463
هشتم آنها - رسيدن به محل ترخص است
463
مسأله 26 - در تقصير(و شكسته خواندن نماز مثلا)، رسيدن به محل ترخص معتبر است
465
مسأله 27 - همانطورى كه رسيدن به حد ترخص در ابتداى مسافرت از شروط قصر است
465
مسأله 28 - معيار آن است كه چشم بيننده و گوش شنونده معتدل باشد
465
مسأله 29 - بنابر اقوا ميزان نشنيدن اذان آن است كه تشخيص داده نشود
465
مسأله 30 - در جايى كه نه خانه است و نه ديوار
465
مسأله 31 - اگر در اينكه به حد ترخص رسيده، شك نمايد
465
مسأله 32 - اگر در كشتى و مانند آن قبل از حد ترخص به نيت تمام خواندن، شروع به نماز نمايد
467
چيزهايى كه سفر را قطع مىكند
467
يكى از آنها وطن است
467
مسأله 1 - اگر كسى از وطن اصلى يا غير اصلى خود اعراض كند
467
مسأله 2 - ممكن است يك نفر، در يك زمان، دو وطن فعلى داشته باشد
469
مسأله 3 - ظاهر اين است كسى كه تابع ديگرى است و در زندگى از خود اراده مستقل ندارد، در وطن نيز تابع متبوع خود مىباشد
469
مسأله 4 - اگر در كوچ كردن از وطن اصلى مردد شود
469
دوم از قطع كنندههاى سفر، تصميم بر اقامت ده روز پشت سر هم است
469
مسأله 5 - شبهايى كه در وسط ده روز هست، جزء اقامت ده روز مىباشند
471
مسأله 6 - شرط است كه محل اقامت يكى باشد
471
مسأله 7 - در نيت اقامت، تصميم بر اينكه از حصار و ديوار شهر خارج نشود شرط نيست
471
مسأله 8 - قصد اجمالى در تحقق اقامت ده روز كفايت نمىكند
471
مسأله 9 - اگر مسافرى قصد كند ده روز در جايى بماند، سپس از قصدش برگردد
473
مسأله 10 - اگر نمازى(مثلا از مسافر) فوت شود كه قضاى آن واجب است
473
مسأله 11 - اگر پس از قصد اقامت، روزه را نيت نمايد سپس بعد از ظهر قبل از آنكه يك نماز چهار ركعتى تمام بخواند، از قصد اقامت عدول نمايد
473
مسأله 12 - در عدول از قصد اقامت فرقى نمىكند كه مسافر قصد كند ده روز را نماند يا مردد شود
473
مسأله 13 - اگر ده روزى كه مسافر قصد اقامت آن را داشته، تمام شود
473
مسأله 14 - اگر مسافرى قصد اقامت ده روز كرد و با خواندن يك نماز چهار ركعتى تمام، وظيفهاش تمام خواندن نمازها شد
473
مسأله 15 - اگر براى مسافرى كه قصد اقامت كرده، سفرى پيش بيايد
475
مسأله 16 - اگر به نيت قصر، داخل نماز شود، سپس در اثناى آن تصميم بگيرد كه ده روز اقامت داشته باشد
475
سوم از قطع كنندههاى سفر، سى روز بطور مردد در جايى ماندن است
475
مسأله 17 - ظاهر اين است كه ماهى كه بيست و نه روز تمام مىشود به سى روز ملحق است
477
مسأله 18 - شرط است كه محل ترديد داشتن مسافر تا سى روز، يكى باشد
477
مسأله 19 - مسافرى كه سى روز بطور ترديد در جايى مىماند
477
مسأله 20 - اگر مسافرى، مثلا بيست و نه روز يا كمتر به حالت ترديد در جايى بماند
477
احكام مسافر
477
مسأله 1 - اگر مسافر با وجود شرايط قصر، نماز را تمام بخواند
477
مسأله 2 - بنابر اقوا، آنچه در مسأله قبل درباره نماز گفته شد، درباره روزه هم جارى است
479
مسأله 3 - كسى كه وظيفهاش تمام خواندن نماز است، در صورتى كه قصر بخواند نمازش مطلقا باطل است
479
مسأله 4 - اگر كسى كه فراموش كرده، در سفر است، مشغول نماز شده در اثناى آن يادش بيايد
479
مسأله 5 - اگر وقت نماز فرا رسد و او در حضر باشد
479
مسأله 6 - اگر در حضر نمازى از او فوت شود
479
مسأله 7 - اگر از كسى كه اول وقت در حضر و در آخر وقت در مسافرت است يا عكس آن، نمازى فوت شود
479
مسأله 8 - مسافرى كه قصد اقامت نكرده، در چهار جا، بين قصر و تمام مخير است
481
مسأله 9 - در چهار موردى كه گفته شد، تخيير در شكسته يا تمام خواندن نماز، استمرار دارد
481
مسأله 10 - روزه در موارد تخيير مذكور، به نماز ملحق نمىشود
481
مسأله 11 - مستحب است بعد از هر نماز قصرى، سى مرتبه ذكر ذيل را بگويد
481
نماز جماعت
481
نماز جماعت از مستحبات مؤكد در تمام نمازهاى واجب مخصوصا در نمازهاى پنجگانه است
481
مسأله 1 - لازم نيست نوع و كيفيت نماز امام و مأموم يكى باشد
483
مسأله 2 - كمترين عددى كه در غير نماز جمعه و عيد، جماعت با آن منعقد مىشود، دو نفر است:
483
مسأله 3 - در غير نماز جمعه و نماز عيد فطر و قربان و بعض فروع نماز معاده
483
مسأله 4 - اگر شك كند كه نيت اقتدا كرده يا نه
483
مسأله 5 - اگر نيت اقتدا به شخصى نمايد به حساب اين كه زيد است و بعدا معلوم شد كه عمرو است
485
مسأله 6 - كسى كه فرادا نماز مىخواند، بنابر احتياط جايز نيست كه در اثنا، اقتدا نمايد
485
مسأله 7 - ظاهر اين است كه در جميع حالات نماز جماعت، قصد فرادا كردن نماز - و لو - با اختيار جايز باشد
485
مسأله 8 - اگر بعد از قرائت امام، قبل از ركوع قصد فرادا كند
485
مسأله 9 - اگر در اثناى نماز قصد فرادا كند
485
مسأله 10 - اگر در ركوع به امام برسد
485
مسأله 11 - ظاهر اين است كه اگر در اول ركعت يا در اثناى قرائت، داخل نماز جماعت شود و به ركوع امام نرسد
485
مسأله 12 - اگر به خيال آن كه در ركوع به امام برسد، ركوع كند
487
مسأله 13 - كسى كه اطمينان به رسيدن به ركوع امام ندارد
487
مسأله 14 - اگر نيت اقتدا كند و«الله اكبر» بگويد و قبل از آن كه به ركوع برود، امام سرش را بلند كند
487
مسأله 15 - اگر امام را در سجده اول يا دوم ركعت آخر ببيند
487
شرائط نماز جماعت
489
مسأله 1 - تاريكى و غبارى كه مانع ديد هستند، حائل حساب نمىشوند
489
مسأله 2 - حائل كوتاهى كه مانع ديد در جميع حالات نماز نمىشود
491
مسأله 3 - حائل بودن مأمومين جلوتر هر چند داخل نماز نشده باشند، ولى آماده شروع به نماز هستند اشكالى ندارد
491
مسأله 4 - اگر صفهاى نماز جماعت، مثلا به در مسجد برسد و يك يا چند صف در خارج مسجد تشكيل شود
491
مسأله 5 - اگر در بين نماز بين مأموم و امام يا بين مأموم و مأموم ديگرى كه واسطه اتصال است، حائلى ايجاد شود
491
مسأله 6 - به وجود آمدن حائل غير ثابت، مانند گذشتن انسان يا حيوان، مانع ندارد
491
مسأله 7 - اگر نماز افراد صف جلو تمام شود
491
مسأله 8 - اگر معلوم باشد كه نماز افراد صف جلو باطل است
491
مسأله 9 - افراد صف عقبتر مىتوانند در صورتى كه افراد صف جلو ايستادهاند تكبيرة الإحرام بگويند
493
احكام نماز جماعت
493
مسأله 1 - نشنيدن صداى امام، به جهت دور بودن از او باشد يا زيادى صداها، يا كرى يا غير اينها، فرقى ندارد
493
مسأله 2 - اگر قسمتى از قرائت امام را بشنود و قسمت ديگر آن را نشنود
493
مسأله 3 - اگر در اين كه مىشنود يا نمىشنود، شك كند
493
مسأله 4 - در حال قرائت امام، طمأنينه بر مأموم واجب نيست
493
مسأله 5 - امام از مأمومى كه در ركعت اول و دوم به او اقتدا كرده، فقط قرائتش را متحمل است
495
مسأله 6 - اگر در ركعت دوم اقتدا كند، امام قرائت او را در اين ركعت تحمل مىكند
495
مسأله 7 - در جايى كه واجب است مأموم پشت سر امام قرائت بخواند
495
مسأله 8 - اگر در ركعت دوم و سوم به امام برسد
495
مسأله 9 - متابعت مأموم از امام در افعال نماز واجب است
495
مسأله 10 - اگر مأموم سهوا يا به گمان آن كه امام تكبير را گفته است، تكبيرة الاحرام را قبل از امام بگويد
497
مسأله 11 - اگر مأموم سهوا يا به گمان آن كه امام سرش را بلند كرده است، سرش را از ركوع يا از سجده بلند كند
497
مسأله 12 - اگر سهوا قبل از امام از ركوع بلند شود
497
مسأله 13 - اگر سر از سجده بلند كند و ببيند كه امام در سجده است
497
مسأله 14 - اگر عمدا قبل از امام به ركوع يا به سجده برود
497
مسأله 15 - اگر در حين خواندن نافله، نماز جماعت منعقد شود
499
شرائط امام جماعت
499
مسأله 1 - اصرار بر گناهان صغيره كه موجب كبيره شدن آن مىگردد
501
مسأله 2 - بنابر اقوا، كسى كه خودش را مىشناسد كه عدالت ندارد، ولى مأمومين به عادل بودن او اعتقاد دارند، جايز است كه(براى آنها) نماز جماعت بخواند
501
مسأله 3 - عدالت با بينه(مثلا شهادت دو شاهد عادل) و شيوعى كه موجب اطمينان باشد، ثابت مىشود
501
مسأله 4 - امامت كسى كه نشسته نماز مىخواند
501
مسأله 5 - جواز اقتدا به صاحبان عذر مشكل است
503
مسأله 6 - اگر امام با مأموم در مسائل مربوط به نماز از جهت اجتهاد يا تقليد اختلاف داشته باشند
503
مسأله 7 - اگر امام جماعت به عقيده اين كه وقت رسيده، مشغول نماز شود
503
مسأله 8 - اگر ائمه جماعت، جر و بحث كنند
503
مسأله 9 - احتياط آن است كه صاحب مرض جذام و برص و كسى كه حد شرعى خورده و توبه نموده است، امامت ننمايند
505
مسأله 10 - اگر مأموم بداند كه نماز امام باطل است
505
مسأله 11 - اگر مأموم نجاستى را در لباس امام ببيند كه معفو عنه نباشد
505
مسأله 12 - اگر بعد از نماز آشكار شود كه امام جماعت فاسق يا محدث بوده
505
كتاب روزه
507
«نيت»
507
مسأله 1 - در روزه نيت شرط است
507
مسأله 2 - در قضاى روزه از جانب غير نيت نيابت(بجاى غير انجام دادن) لازم است
509
مسأله 3 - در ماه رمضان، روزه غير رمضان واقع نمىشود
509
مسأله 4 - در روزه واجب معين، رمضان باشد يا غير آن، بنابر اقوا، وقت مخصوصى براى نيت نيست
509
مسأله 5 - روزى را كه نمىداند از ماه شعبان است يا ماه رمضان
509
مسأله 6 - اگر روزى كه نمىداند، از ماه رمضان است يا شعبان
511
مسأله 7 - اگر روزى را كه نمىداند از ماه شعبان است يا ماه رمضان، به نيت اينكه از شعبان است روزه بگيرد
511
مسأله 8 - همانطور كه در ابتداى روزه، نيت واجب است، ادامه آن در بين روز هم واجب است
511
چيزهايى كه بايد از انجام آن خوددارى كرد(روزه را باطل مىكند)
511
مسأله 1 - روزهدار از چند چيز بايد خوددارى كند:
511
مسأله 2 - معيار در خوردن و آشاميدن، صدق آن است
513
مسأله 3 - كسى كه در بين روز محتلم شده، مىتواند، قبل از غسل جنابت با بول يا با خرطات استبراء كند
513
مسأله 4 - اگر با علم به اينكه براى غسل يا تيمم وقت نيست، خود را جنب كند
515
مسأله 5 - اگر به گمان اينكه وقت وسيع است، خود را جنب كند
515
مسأله 6 - همانطور كه بقاى بر جنابت عمدا، روزه را باطل مىكند همچنين بقاء بر حيض و نفاس
515
مسأله 7 - كسى كه وسيله غسل و تيمم ندارد
515
مسأله 8 - غسل مس ميت براى صحيح بودن روزه شرط نيست
517
مسأله 9 - كسى كه به خاطر نبودن آب يا غير آن از اسباب تيمم، نمىتواند غسل كند
517
مسأله 10 - اگر بعد از اذان صبح كه بيدار مىشود، محتلم باشد
517
مسأله 11 - كسى كه در شب ماه رمضان جنب شده
517
مسأله 12 - اگر قصد راست گفتن داشت، و بعد دروغ از كار درآمد
519
مسأله 13 - بين اينكه دروغ ساخته خود او باشد يا ديگران فرقى نيست
519
مسأله 14 - اگر به خيال اينكه سرش در آب فرو نمىرود، خود را در آب بيندازد
521
مسأله 15 - اگر روزهدار غسل ارتماسى كند
521
مسأله 16 - اگر به واسطه آروغ زدن، چيزى(از معده) بيرون آيد و به فضاى دهان برسد
523
مسأله 17 - با فرو بردن آب دهان كه در دهان جمع شده، هر چند به خاطر يادآورى چيزى كه باعث آن است، باشد، روزه باطل نمىشود
523
مسأله 18 - تمامى چيزهايى كه - گذشت - روزه را باطل مىكند به جز باقى ماندن بر جنابت
523
آنچه براى روزهدار مكروه است
525
مسأله 1 - براى روزهدار چند چيز مكروه است:
525
مسأله 2 - نشستن مرد در آب اشكال ندارد
527
آثار(و احكام) باطل كردن روزه
527
مسأله 1 - انجام مبطلاتى كه قبلا ذكر شد، همچنانكه سبب واجب شدن قضا مىشود، سبب واجب شدن كفاره نيز هست
527
مسأله 2 - كفاره افطار ماه رمضان سه چيز است:
527
مسأله 3 - اگر در يك روز، چند بار كارى كه روزه را باطل مىكند، انجام دهد
529
مسأله 4 - در باطل كردن روزه ماه رمضان و نذر معين بايد كفاره بدهد
529
مسأله 5 - كسى كه عمدا روزه خود را باطل كند
529
مسأله 6 - اگر كسى در ماه رمضان با زن خود جماع كند
529
مسأله 7 - كسى كه بواسطه مسافرت يا مرضى روزه نمىگيرد
531
مسأله 8 - مصرف كفاره در طعام دادن فقرا يا به سير كردن آنان است
531
مسأله 9 - از طرف ميت مىتواند كفاره روزه يا غير آن را تبرعا و بدون درخواست عوضى انجام دهد
531
مسأله 10 - در تحقق پىدرپى بودن دو ماه روزه(كه در كفاره ماه رمضان لازم است)
531
مسأله 11 - اگر از هر سه نوع كفاره ماه رمضان ناتوان باشد
531
مسأله 12 - در چند مورد قضاى روزه بدون كفاره واجب است:
531
اول - در جايى كه شخصى كه در شب جنب شده است بعد از بيدار شدن دو مرتبه بخوابد
531
دوم - وقتى كه به خاطر نيت نكردن يا ريا كردن يا نيت اينكه روزه نباشد، روزه خود را باطل كند
533
سوم - وقتى كه غسل جنابت را فراموش كند و يك روز يا چند روز بر او بگذرد
533
چهارم - وقتى كه بدون اينكه تحقيق كند، صبح شده يا نه؟ كارى كه روزه را باطل مىكند، انجام دهد
533
پنجم - آنكه كسى خبر دهد، صبح نشده و به گفته او چيزى بخورد
533
ششم - آنكه كسى خبر دهد، صبح شده و به خيال آنكه شوخى مىكند، اعتنا نكند
533
مسأله 13 - كسى كه يقين ندارد، صبح شده، مىتواند بدون تحقيق كارى كه روزه را باطل مىكند، انجام دهد
533
هفتم - آنكه كسى خبر دهد، شب شده و به گفته او افطار كند
533
هشتم - آنكه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه شب شده و افطار كند
535
نهم - آنكه براى خنك شدن با مضمضه يا غير آن آب را در دهان كند و بىاختيار داخل حلق شود
535
شرايط صحيح بودن روزه و واجب بودن آن
535
مسأله 1 - شرايط صحيح بودن روزه چند چيز است:
535
مسأله 2 - براى صحيح بودن روزه مستحبى اضافه بر شرايط گذشته، شرط است كه قضاى روزه واجب به گردن او نباشد
537
مسأله 3 - تمام شرايطى كه براى صحيح بودن روزه بيان كرديم، شرط واجب بودن آن نيز هست به جز اسلام و ايمان
537
مسأله 4 - اگر شخصى كه مسافر نيست قبل از ظهر مسافرت كند
537
مسأله 5 - شخص مسافرى كه حكم شرعى را نمىداند
537
مسأله 6 - بنابر قول صحيحتر، مسافرت در ماه رمضان از روى اختيار هر چند براى فرار از روزه باشد جايز است
539
مسأله 7 - براى مسافر و كسان ديگرى كه جايز است، روزه بخورند، پر كردن شكم را از خوردنى و نوشيدنى مكروه است
539
مسأله 8 - براى چند نفر روزه خوردن در ماه رمضان جايز است:
539
مسأله 9 - زنى كه بچه شير مىدهد فرق ندارد كه بچه از خودش باشد يا آنكه بچهاى را مجانا شير دهد
541
مسأله 10 - زن باردار يا شيرده بعد از برطرف شدن عذر، بايد قضاى روزه را بگيرند
541
راه ثابت شدن اول ماه رمضان و شوال
541
مسأله 1 - شرط قبول شدن شهادت دو عادل آن است كه شهادت دهند ماه را ديدهاند
541
مسأله 2 - لازم نيست كه شهادت دو عادل در نزد حاكم شرع باشد
541
مسأله 3 - اول ماه به شهادت چهار زن و يا شهادت يك مرد و دو زن و يا شهادت يك مرد
543
مسأله 4 - در اينكه دو عادل از همان شهر باشند يا بيرون آن، در آسمان علتى باشد يا نه، فرقى نيست
543
مسأله 5 -(اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است) حجيت آن به مقلدين او اختصاص ندارد
543
مسأله 6 - اگر در شهر ديگرى غير از شهر خود مكلف اول ماه ثابت شود
543
مسأله 7 - به تلگرام و مانند آن در اخبار از ديدن ماه اعتماد جايز نيست
543
قضاى روزه ماه رمضان
543
مسأله 1 - قبلا گذشت كه اگر كسى قبل از ظهر بالغ شود و چيزى نخورده باشد روزه آن روز بر او واجب نيست
545
مسأله 2 - كسى كه روزهاش به خاطر مستى فوت شود، بايد قضا كند
545
مسأله 3 اگر مخالف مستبصر گردد، روزههايى كه بر طبق مذهب خود يا مذهب حق با قصد قربت انجام داده، قضاى آن بر او واجب نيست
545
مسأله 4 - قضاى روزه واجب فورى نيست
545
مسأله 5 - در قضاى روزه ترتيب و تعيين روز آن واجب نيست
545
مسأله 6 - اگر قضاى دو ماه رمضان يا بيشتر بر او واجب باشد
545
مسأله 7 - اگر به واسطه مرض يا حيض يا نفاس روزه ماه رمضان را نگيرد
545
مسأله 8 - اگر به واسطه عذرى روزه تمام ماه رمضان يا بعضى از آن را نگيرد
545
مسأله 9 - اگر تمام ماه رمضان يا بعض آن را عمدا و بدون عذر روزه نگيرد
547
مسأله 10 - اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد
547
مسأله 11 - كفاره چند روز قضاى يك يا چند رمضان را مىتواند به يك فقير بدهد
547
مسأله 12 - كسى كه روزه قضاى ماه رمضان را گرفته، اگر وقت آن تنگ نباشد، مىتواند، قبل از ظهر باطل كند
547
مسأله 13 - روزه مانند نماز است در اين جهت كه بر ولى ميت واجب است آنچه را از ميت فوت شده است قضاء نمايد
547
اقسام روزه
549
روزه كفاره
549
مسأله - دو ماه روزه كفاره جمع و كفاره تخييرى و ترتيبى بايد پىدرپى باشد
551
روزههاى مستحبى
553
روزههاى مكروه
553
روزههاى حرام
555
اعتكاف
555
شرايط اعتكاف
557
اول: عقل
557
دوم: نيت
557
سوم: روزه گرفتن
557
چهارم: اعتكاف بايد كمتر از سه روز و شبهاى ما بين آنها نباشد
557
پنجم: آنكه اعتكاف در يكى از مساجد چهارگانه - مسجد الحرام، مسجد النبى(صلى الله عليه و آله) مسجد كوفه و مسجد بصره - باشد
559
ششم: اذن كسى كه اذنش معتبر است، مانند مستأجر نسبت به اجير خاص
559
هفتم: استمرار داشتن ماندن در مسجد
559
مسأله 1 - براى صحيح بودن اعتكاف، بلوغ شرط نيست
559
مسأله 2 - عدول كردن از اعتكافى به اعتكاف ديگر جايز نيست
559
مسأله 3 - در دو روز اول اعتكاف مستحبى مىتواند از اعتكاف دست بكشد
561
مسأله 4 - بايد روزهاى اعتكاف متصل باشد
561
مسأله 5 - اگر اعتكاف يك ماه را نذر كند ما بين هلال ماه اول تا هلال ماه دوم مجزى است
561
مسأله 6 - يك اعتكاف بايد در يك مسجد انجام گيرد
561
مسأله 7 - پشت بامها و سردابها و محرابهاى مساجد جزء مساجد است
561
مسأله 8 - اگر جاى مخصوصى را از مسجد براى اعتكاف معين كند متعين نمىشود
561
مسأله 9 - از موارد ناچارى كه بيرون رفتن از مسجد را مباح مىكند، اقامه شهادت و عيادت مريض است
563
مسأله 10 - اگر در مسجد جنب شود
563
مسأله 11 - اگر كسى را كه قبل از او در مسجد اعتكاف كرده كنار زند و خود در جاى او(براى اعتكاف) بنشيند
563
مسأله 12 - اگر بيرون بودن از مسجد در مواردى كه ناچار است به قدرى طول بكشد كه صورت اعتكاف محو شود
563
مسأله 13 - شخصى كه اعتكاف مىكند مىتواند هنگام نيت كردن شرط كند كه اگر براى او عذرى پيش آيد، حتى در روز سوم بتواند دست از اعتكاف بردارد
563
احكام اعتكاف
565
مسأله 1 - در حرام بودن تمام آنچه شنيدى بر معتكف، بين شب و روز فرقى نيست
567
مسأله 2 - هر چيزى كه روزه را باطل مىكند، اعتكاف را هم باطل مىكند
567
مسأله 3 - اگر اعتكاف واجب را به واسطه جماع باطل كند
567
مسأله 4 - اگر اعتكاف واجب را با جماع كردن در روز ماه رمضان باطل كند، به گردن او دو كفاره است
567
اسم الکتاب :
ترجمه تحرير الوسيلة (جامعه مدرسین)
المؤلف :
خمینی، سید روح الله
الجزء :
1
صفحة :
568
««الصفحة الأولى
«الصفحة السابقة
الجزء :
1
2
3
4
««اول
«قبلی
الجزء :
1
2
3
4
صيغة PDF
شهادة
الفهرست
إن مکتبة
مدرسة الفقاهة
هي مكتبة مجانية لتوثيق المقالات
www.eShia.ir