responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها المؤلف : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    الجزء : 1  صفحة : 193

عمر زن را رها كرد تا اينكه پسرى زاييد كه دندان‌هاى پيشينش نمايان بود [با اين نشانه‌] آن مرد، شباهت كودك را به خود شناخت و گفت: سوگند به پروردگار كعبه كه او پسرِ من است.

عمر گفت: مادر روزگار عاجز است كه مثل مُعاذ را بزايد! اگر مُعاذ نبود عمر هلاك مى‌شد[1].

* مرد مسلمانى سَر مردى از اهل ذمه را شكست، عمر خواست او را قصاص كند، مُعاذ گفت: مى‌دانى كه اين كار بايسته او نيست! در اين باره، روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله هست.

عمر براى شكستگى سر، يك دينار به آن ذمى داد و او راضى شد[2].

2. زيد بن ثابت‌

* از مجاهد نقل شده كه گفت:

عمر به شام آمد، دريافت كه مسلمانى مردى ذمّى را به قتل رسانده است، خواست او را قصاص كند. زيد بن ثابت به او گفت: آيا برادر دينى‌ات را براى بنده‌ات قصاص مى‌كنى؟! عمر براى آن ذمّى ديه قرار داد[3].

* از مكحول نقل شده كه:

عُبادة بن صامت نَبَطى‌اى‌[4] را صدا زد كه حيوانش را- كه سوى بيت المقدس مى‌گريخت- نگه دارد، آن مرد خوددارى كرد. عباده او را زد، سرش شكست. وى به عمر شكايت كرد. عمر عباده را فراخواند و پرسيد چرا اين كار را كردى؟

عباده پاسخ داد: به او گفتم حيوانم را نگه دارد، سرباز زد! من مردى تندخويم، او را زدم!

عمر گفت: براى قصاص خود را آماده كن.


[1] . سنن دارقطنى 3: 222، حديث 281؛ سُنَن بيهقى 7: 443، حديث 15335؛ المُصَنَّف( عبدالرزّاق) 7: 354، حديث 13454؛ المصنّف( ابن ابى شيبه) 5: 543، حديث 28812؛ سير اعلام النبلاء 1: 452؛ تهذيب الكمال 28: 111.

[2] . المصنّف( عبدالرزّاق) 10: 100، حديث 18511؛ كنز العمّال 15: 97، حديث 40243.

[3] . المصنّف( عبدالرزّاق) 10: 100، حديث 18509؛ كنز العمّال 15: 97، حديث 40242.

[4] . نَبَط: طائفه‌اى از عجم كه بين عراقين فرود آمدند؛ نَبَطى: يك تن از طائفه نَبَط.

اسم الکتاب : منع تدوين حديث انگيزه ها و پيامدها المؤلف : شهرستانى، سيد على؛ مترجم سيد هادي حسيني    الجزء : 1  صفحة : 193
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست