ديگر
دستگاه پليد اموى روى آرامش را نديد و جنايتكاران رنگ آسايش نديدند و طعم پيروزى
را نچشيدند.
حيات
آنها مايه ى ننگ بود و وجود آنها مايه ى عار ونكبت و ذلت تا قيام توابين و پس از
آن قيام مختار و انتقام سخت از جنايتكاران كه اين همه در قاموس آفرينش سرمايه ى
حقيقت و تصويرگر چهره كريه باطل و در عين حال اردوگاه در افق ابديت حق و پيروان آن
بود.
اگرچه
عدالت در خون و خشم دشمن آرميده بود و دست گرگها باز و اراذل حاكم و افاضل در بند
و محنت بودند اما اين حقيقت مسلم است كه ظلم پايدار نماند، و ظالمين روسياهان عالم
خواهند بود.
خطبهى
امام سجّاد (ع) در آستانه ى ورود به مدينه منوره
چون
مردم به ديدار آن حضرت شتافتند و همه گريان و نالان و شيون كنان به تسليت و تعزيت
پرداختند، حضرت از خيمه خود بيرون آمدند و با پارچه اى اشكهاى خود را پاك كردند و
بى اختيار اشك ريختند و ناله كردند؛ صداها همه بر گريه و ناله بلند شده و محشر بپا
شد و همه در فراق اباعبدالله الحسين (ع) از عمق جان فرياد مى زدند و اشك مى
ريختند؛ امام سجّاد (ع) اشاره كرد ساكت شويد و آنگاه خطبهى خود را ايراد فرمود: