responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : امام سجاد در شش گفتار المؤلف : درى نجف آبادى، قربانعلى    الجزء : 1  صفحة : 141

«ثُمَّ أَمَرَ ابْنُ زِيَادٍ بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) وَ أَهْلِهِ- فَحُمِلُوا إِلَى دَارٍ إِلَى جَنْبِ الْمَسْجِدِ الْأَعْظَمِ».[1]

پس از آن دستور داد امام (ع) را در غل و زنجير نموده و با بانوان و اسيران به زندان افكندند. مردم كوفه با ديدن وضع اسيران در كوچه و برزن ها به سر و صورت مى زدند و گريه مي‌كردند.

در دوران زندان «سنگى با نامه اى» به آن پيوسته رقعه اى آمد كه ابن زياد در روز فلان مأمور به شام فرستاده و در فلان روز بر مى گردد، اگر صداى تكبير شنيديد بفهميد كه موضوع قتل شما مطرح است و بايد وصيت كنيد و اگر تكبير نشنيديد در امان خواهيد بود.

«فبينما هم فى الحبس إذ سقط عليهم حجر فيه كتاب مربوط و فيه:

«إنّ البريد سار بأمركم إلى يزيد فيصل يوم كذا و يعود يوم كذا، فإن سمعتم التكبير فأيقنوا بالقتل، و إن لم تسمعوا تكبيرا فهو الأمان».[2]

قاصد آمد و آنها تكبير نشنيدند و يزيد دستور داده بود كه ايشان را به سمت شام روانه و اعزام كنند.

تأثير حضور اهل البيت (ع) و سخنان پر فروغ و روشن‌گرانه و افشاگرانه اسراى آل محمد (ص) در مردم كوفه، همه جانبه و بسيار عميق و به‌شدت آنها را متأثر و نگران كرد، براستى چه شد و چه مى بايد مى شد؟!

نه به ديروز و آن‌همه تلاش و ارسال نامه و طومار براى مكه و مدينه و امام حسين (ع) و دعوت از آن بزرگوار و بيعت با نماينده ى او حضرت مسلم بن‌


[1] . محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 45، ص 118.

[2] . ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج 4، ص 84.

اسم الکتاب : امام سجاد در شش گفتار المؤلف : درى نجف آبادى، قربانعلى    الجزء : 1  صفحة : 141
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست