responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ابن تيميه امام سلفى ها المؤلف : قاسم اف، الياس    الجزء : 1  صفحة : 6

حديث متواتر و پرهيز از حرام‌

قبل از ورود به بحث ناچار بايد به دو مطلب اشاره كنيم:

1. مسأله تواتر: اكثر احاديثى كه در فضائل اهل بيت عليهم السلام وارد شده است وابن تيميه آن را تكذيب كرده و ما در اين كتاب با آن‌ها آشنا خواهيم شد، بنابر مبانى اهل سنت متواتر است. لذا بايد تواتر و حديث متواتر از ديدگاه اهل سنت معرفى گردد و با نظر آن‌ها در اين مورد آشنا شويم:

ابن كثير در باره حديثى در مورد خوارج يازده نفر از تابعين را اسم برده كه آن حديث را از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرده‌اند، سپس مى‌گويد: فهذه اثنتا عشرة طريقا إليه ستراها بأسانيدها وألفاظها ومثل هذا يبلغ حد التواتر؛[1] اين دوازده طريق (در واقع 11 نفر را ذكر كرده) به او (به اميرالمؤمنين عليه السلام) مى‌رسد كه به زودى اسانيد ولفظهاى آن را خواهى ديد، و مثل اين (تعداد طريق) به حد تواتر مى‌رسد.

سيوطى در مورد حديث متواتر به صورت شعر چنين گفته است:

فَالمُتَوَاتِرُ، وَقَوْمُ حَدَّدُوا ... بِعَشْرَةٍ، وَهوَ لَدَيَّ أَجْوَدُ؛[2] گروهى (از محدثين) متواتر را حديثى دانسته‌اند كه ده نفر آن را روايت كرده باشد واين نظريه نزد من خيلى خوب وصحيح است.

كتانى در كتابى كه در موضوع حديث متواتر نوشته و احاديث متواتر را در آن جمع كرده است مى‌گويد: سيوطى حديثى را كه ده نفر از صحابه روايت كرده‌اند، متواتر دانسته وكتابش كه در مورد احاديث متواتر نوشته است بر همين اساس بوده وهر حديثى كه ده نفر از صحابه وبه بالا روايت كرده‌اند ذكر كرده است.[3]

باز كتانى مى‌گويد: حافظ سيوطى در كتاب «الأزهار المتناثرة فى الأخبار المتواترة» گفته است: هر حديثى كه آن را ده نفر از صحابه روايت كرده باشند، آن روايت نزد ما اهل حديث متواتر است.[4] پس بنابر اين تصريح سيوطى كه كتانى نيز اشكالى بر آن وارد نكرده است و ابن كثير كه سخنش چندان تفاوتى با اين ندارد، از نظر محدثين اهل سنت حديثى كه ده نفر از صحابه آن را روايت كرده‌اند، متواتر است. البته برخى مانند ابن حزم وابن حجر در «صواعق المحرقه» حديث هشت نفر از صحابه را نيز متواتر خوانده‌اند كه ديگر نياز به ذكر آن‌ها نيست.

2. ابن تيميه كرارا مى‌گويد: استدلال به حديثى كه صحتش را نمى‌دانى به اتفاق جايز نيست وآن قولِ بدون علم است وقرآن وسنت آن را حرام قرار داده است.[5]

اين سخن از جانب ابن تيميه يك نوع فريب خواننده‌ى كتابش است تا وانمود كند كه او اهل تقواست و بدون علم نيز سخن نمى‌گويد؛ حال آن كه او نه اين‌كه از حرام پرهيز ندارد، بلكه از نفاق نيز

پرهيز ندارد ولذا فراوان دروغ‌هاى بزرگ بر زبان جارى كرده و از خود در كتاب‌هايش بر جاى گذاشته است. اكنون با توجه به اين سخن ابن تيميه، با سخنان و اظهارات او آشنا خواهيم شد تا روشن گردد كه او چه مقدار به اين سخن خود در عمل پايبند بوده و آيا اين سخن را از روى ايمان گفته و يا براى فريب مردم و خواننده‌ى كتابش بوده است.


[1] . البداية والنهايه ابن كثير، ج 7، ص 321.

[2] . الفيه سيوطى فى علم الحديث، ص 13.

[3] . نظم المتناثر من الحديث المتواتر، ص 15.

[4] . نظم المتناثر من الحديث المتواتر، ص 16.

[5] . منهاج السنه ابن تيميه، ج 7، ص 62 و 178.

اسم الکتاب : ابن تيميه امام سلفى ها المؤلف : قاسم اف، الياس    الجزء : 1  صفحة : 6
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست