اسم الکتاب : ابن تيميه امام سلفى ها المؤلف : قاسم اف، الياس الجزء : 1 صفحة : 421
وأن عليا
مات وما نسيها. فإنه شنع فى ذلك فألزموه بالنفاق لقوله: و لا يبغضك إلا منافق؛[1] مردم در باره ابن تيميه چند دسته شدهاند: گروهى
او را به تجسيم نسبت دادهاند، به دليل آنچه او در كتابهاى «عقيدة الحمويه و
واسطية» وغيره ذكر نموده است. از جمله او گفته است: همانا دست، قدم، ساق و صورت
صفات حقيقى براى خداوند هستند و خداوند ذاتاً بالاى عرش قرار دارد. گروهى او را
زنديق (منكر خدا) خواندهاند به خاطر اين سخنش كه گفته: به پيامبر نمىشود استغاثه
نمود. در اين گفتارش نقض و منع از تعظيم پيامبر صلى الله عليه وآله است. گروهى او
را منافق خواندهاند به خاطر اين سخنش كه گفته است: على در هفده چيز خطا كرد. على
به هر جا كه رو آورد آنجا را خوار نمود. على بارها سعى كرد كه خلافت را صاحب شود،
ولى به آن نرسيد. او تنها به خاطر رياست طلبى جنگيد نه براى دين. على رياست را
دوست داشت. ابوبكر در بزرگسالى ايمان آورده و مىدانست چه مىگويد، ولى على در
كودكى اسلام آورد واسلام كودك بنابر قولى صحيح نيست.» و نيز به خاطر سخنش در باره
خاستگارى على از دختر ابوجهل و اينكه على از دنيا رفت، ولى آن دختر از يادش نرفت.
او را منافق دانستند به دليل اين حديث نبوى كه پيامبر صلى الله عليه وآله
فرمودهاند: «كسى غير از منافق على را دشمن نمىدارد.»
اين
است سخن عالم بزرگ اهل سنت و اعتراف او بر دشمنى ابن تيميه با اميرالمؤمنين عليه
السلام.
اما
اينكه مىگويد: اسلام كودك مقبول نيست. به نادرستى اين سخن همين كافى است كه شخص
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين عليه السلام را در كودكى پذيرفت.