responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ابن تيميه امام سلفى ها المؤلف : قاسم اف، الياس    الجزء : 1  صفحة : 332

باز همو مى‌گويد: «حسن ميدان را خالى كرد و رهبرى مسلمانان را به معاويه تسليم نمود و هرگز جنگ را اختيار نكرد. و اين خبر متواتر است.»[1]

باز مى‌گويد: «حسن پيوسته پدر و برادرش را به ترك جنگ وادار مى‌كرد. وزمانى كه نوبت به خودش رسيد جنگ را ترك نمود و صلح (با معاويه) را پيشه نمود.»[2]

جواب: خبر صحيح و مسلم در اين زمينه آن است كه اولًا امام حسن عليه السلام جنگ با معاويه را به اين عنوان كه جنگ با باغى است واجب مى‌دانستند وبراى اين جنگ اقدام عملى هم نموده و لشكريان خود را براى جنگ با او حركت داده بودند، ولى چون عراقيان كه بيشتر سپاهيان آن حضرت را تشكيل مى‌دادند از اطراف آن حضرت پراكنده شدند و حتى برخى از سرانشان را معاويه با پول و نيرنگ خريد، امام حسن عليه السلام ديگر ناچار شدند ضمن شروط مشخصى كه با معاويه گذاشتند، با او صلح كنند. اما اينكه ابن تيميه مى‌گويد كه امام حسن عليه السلام هرگز جنگ نخواست و در اين زمينه دعواى تواتر مى‌كند، دروغ و بهتان بزرگ است و هيچ كسى اين حرف را نزده است، چه رسد به تواتر.

امام حسن عليه السلام زمانى كه اميرالمؤمنين عليه السلام به شهادت رسيدند يك خطبه‌اى طولانى خوانده و در آن در باره‌اى اميرالمؤمنين عليه السلام چنين فرمودند: «همانا اين شب كسى از دنيا رفت كه گذشتگان نتوانستند در عمل بر او پيشى بگيرند وآيندگان هم نمى‌توانند به (مقام و درجه) او برسند. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله پرچم را به دست او مى‌دادند در حالى كه جبرئيل از طرف راستش و مكائيل از طرف‌


[1] . منهاج السنة، ج 4، ص 41.

[2] . منهاج السنة، ج 4، ص 535.

اسم الکتاب : ابن تيميه امام سلفى ها المؤلف : قاسم اف، الياس    الجزء : 1  صفحة : 332
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست