اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 365
متيقنى به حسب مقام تخاطب و محاوره در
ميان نباشد،و الا وجود قدر متيقن،به منزلۀ قرينۀ متصله است و
جلوى ظهور كلام را در اطلاق مىگيرد.
توضيح اينكه ما دو نوع قدر متيقن داريم:
1.قدر متيقن خارجى.
2.قدر متيقن در مقام تخاطب.
قدر متيقن خارجى آن است كه در خارج،هر
مطلقى يك دسته افرادى دارد كه يقين داريم آنها از اين مطلق اراده شده،و لو بقيه
مراد نباشد.
مثلا وقتى مولى مىگويد:قلد
المجتهد،اينجا قدر متيقن،تقليد از مجتهد اعلم است ولى دليل،اطلاق دارد و مىتوان
به اطلاق كلام تمسك كرد و گفت:تقليد از هر مجتهدى كه جامع الشرائط باشد(و لو اعلم
نباشد)جايز است.
يا مثلا گفته:اكرم العالم،اينجا قدر
متيقن،عالمى است كه هاشمى و فقيه و ورع و متقى باشد.
يا احل اللّه البيع،اينجا قدر متيقن،بيع
به لفظ عربى و ماضى است چون احتمال نمىدهيم كه غير اين مراد باشد ولى اين مراد
نباشد.
حال،كمتر مطلقى در عالم هست كه قدر
متيقن خارجى نداشته باشد بلكه هر مطلقى يك سلسله مصاديق كامله و اتم دارد كه حتما
از مطلق اراده شدهاند و چنين قدر متيقنى وجودش كالعدم است و مضر به اطلاق كلام
نيست بلكه مىتوان به اطلاق كلام در موارد مشكوك تمسك كرد.
اما قدر متيقن به حساب مقام تخاطب آن
است كه ما بين مخاطب و متكلم گفتوگو دربارۀ مصداق معينى بود و سپس به طور
مطلق امر كرد.مثلا مولى با عبدش دربارۀ فوايد و منافع بىشمار لحم الغنم
سخن مىگفتند و رواياتى را مىخواندند؛پس از مدتى مولى به شوق آمد و تحريك شد و گفت:اشتر
اللحم؛اينجا اگرچه مطلق گفته، ولى قدر متيقن در مقام محاوره،همان لحم الغنم است.يا
مثلا مولى با عبدش دربارۀ عتق رقبۀ مؤمن روايات را مىخوانند كه عتق رقبۀ مؤمن چه مقدار
ثواب دارد؛بعد مولى تحريك شد و گفت:اعتق رقبة،كه اگرچه مطلق گفته،ولى قدر متيقن در
مقام
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 365