اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 341
هر جملهاى،حسابى مخصوص به خود دارد كه
در جاى خود بايد بحث شود.
ثانيا:چون از اطلاق جمل،در موارد خاصى
بحث شده(مثل:باب اوامر،از اطلاق صيغۀ افعل و باب مفاهيم از اطلاق جملۀ شرطى)،لذا در باب مطلق و مقيد از
آن بحث نمىشود بلكه محور بحث ما اطلاق مفردات است.
تذكر:تفاوت اطلاق و تقييد در مفردات و
مركبات
در مفردات،اطلاق سبب توسعه مىشود ولى
در مركبات،سبب تقييد مىگردد (كما قاله المحقق النائينى).
در خاتمه،بيان معناى چهار اصطلاح:
1.جنس،2.اسم جنس،3.علم
جنس،4.اسم نكره جنس.
عبارت است از اصل طبيعت و ماهيت كه در
واقع و نفس الامر ثابت است و تقرر دارد،خواه لفظى براى او وضع شده باشد و چه نشده
باشد.مثلا ماهيت انسان،حيوان ناطق است.اين ماهيت،در ظرف واقع،ثابت است،خواه كسى
پيدا بشود و نام او را انسان بگذارد و خواه چنين وضعى در كار نباشد،ماهيت
انسان،ماهيت انسان است.
اسم جنس
عبارت است از لفظى كه وضع شده براى
دلالت برآن جنس و ماهيت،با قطعنظر از افراد و مصاديق.مثلا كلمۀ رجل
يا اسد،بدون تنوين،دلالت بر ماهيت اسد دارد كه حيوان مفترس باشد مجردا عن كل قيد و
خصوصيته.
علم جنس
عبارت است از لفظى كه وضع شده است براى
طبيعت و ماهيت،اما به ملاحظۀ حضور و تعين آن ماهيت در ذهن.مثلا:اسامه كه وضع شده براى ماهيت اسد به
قيد معهود بودن او در ذهن،و ثعاله كه علم است براى جنس ثعلب و لذا يعامل معه
معاملة المعرفة.
اسم نكره
آن لفظى است كه وضع شده براى دلالت بر
يك فرد غير معين از جنس خودش.مثلا اسد،با تنوين رفع،دلالت بر يك فرد از افراد اسد
دارد،منتهى لا على التعين كه قابليت
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 341