اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 214
تعلق بگيرد زيرا كه صرف الوجود به اولين
وجود موجود مىشود و قابل ايجاد به دو وجود نيست؛پس تاب تحمل دو حكم را ندارد؛اگر
دو حكم شد،يقينا حكم ثانى،به وجود ثانى طبيعت تعلق مىگيرد نه صرف الوجود.لذا قبلا
گفتيم:الامر بشىء مرتين براى تأكيد است نه تأسيس چون صرف الوجود تاب تحمل دو حكم
را ندارد.پس جزا ظهور در صرف الوجود دارد و اين ظهور،خواهان آن است كه اگر اسباب
متعدد يكجا جمع شدند،همگى يك اجزا و يك حكم بيشتر ندارند؛در نتيجه،مقتضاى قاعده و دليل،تداخل
اسباب است.
با توجه به اينكه ظهور شرط،خواهان عدم
تداخل است و ظهور جزاخواهان تداخل،تنافى و تعارض در مىگيرد ما بين ظهور شرط و
ظهور جزا.حال چه بايد كرد؟آيا ظهور شرط را مقدم بداريم بر ظهور جزا و قائل به عدم
تداخل شويم؟يا اينكه ظهور جزا را مقدم بداريم بر ظهور شرط و قائل به تداخل اسباب
شويم؟
اذا دار الامر بين تقديم احد الظهورين و
رفع اليد عن الظهور الآخر فايهما اولى بالتقديم من الآخر؟
جناب مظفر مىفرمايد:
به عقيدۀ من،بهتر آن
است كه ظهور شرط را بر ظهور جزا مقدم بداريم.
دليل مطلب آن است كه جزا،در قضيۀ
شرطى،معلق بر شرط و مترتب و متوقف بر او است؛پس شرط،در رتبۀ سابقه و جزا
در رتبۀ لا حقه است.
پس جزا تابع شرط است هم ثبوتا و به حسب
واقع چون در واقع تا مولى فرض وجود را شرط نكند،اين حكم مصلحت پيدا نمىكند و هم
اثباتا يعنى به حسب مقام بيان و اظهار حكم كه باز جزا تابع بر شرط گرديده و وقتى
تابع شد،پس متبوع هر حكمى داشت،تابع هم دارد.پس اگر شرط متعدد بود،جزا هم متعدد
خواهد شد و اگر شرط واحد بود،جزا هم واحد است و چون در ما نحن فيه شرطها متعدد
هستند،چون هركدام ظهور در استقلال در شرطيت دارند،پس جزا هم بايد متعدد باشد و آنگاه
نوبت به ظهور جزا در صرف الوجود نمىرسد.به عبارت ديگر،اين دو ظهور،در عرض هم
نيستند تا تنافى و تعارض پيدا شود بلكه ظهور شرط،در رتبۀ
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 214