اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 174
جمله:بعضىها گفتهاند«در واجبات
كفائيه،مكلف،همگان نيستند بلكه يكى از مكلفين است كه نه عند اللّه و نه عندنا معين
نيست اگرچه خداوند عالم به آن هست».و بعضى گفتهاند«مكلف يك نفر است كه عند اللّه
معين و عندنا غير معين است و هركس كه سبقت گرفت و كار را انجام داد،عندنا هم معين
مىشود كه مكلف در واقع همين فرد بوده است لا غير».و بعضىها توجيهات ديگرى دارند.
جناب مظفر مىفرمايد:
ما با توجه به مطلب بالا،نيازى به اين
توجيهات نداريم و تمام اين شبهات حل شده است به جهت اينكه ما گفتيم طلب و امر
مولى،داير مدار وجود غرض است،غرض اگر بود،داعى مولا مىشود به امر كردن و طلب
كردن.
و در واجبات كفائيه،با انجام بعضى،آن
غرض حاصل مىشود و مطلوب كه حاصل شد،ديگر از عهدۀ بقيه امر ساقط
است چون داعى به امر در كار نيست اما اينكه از اول بر همگان واجب نبود،به خاطر اين
است كه هيچكدام خصوصيتى ندارند بلكه همگان در قبال اين تكليف مساوىاند.
6.واجب موسع و مضيق
واجب،در تقسيم ديگر،منقسم مىشود به دو
قسم:1.موقت،2.غير
موقت.
موقت نيز دو قسم مىشود:1.موسع،2.مضيق.
و غير موقت نيز دو قسم مىشود:1.فورى،2.غير فورى.
ابتدا واجب غير موقت را بيان مىكنيم:واجب
غير موقت عبارت است از واجباتى كه در شرع مقدس وقت معين و مشخصى براى آنها در نظر
گرفته نشده(البته هيچ فعلى از افعال ما نيست الا اينكه در ظرف زمانى انجام مىگيرد
لكن برخى از افعال، زمان در آنها صرفا ظرفيت دارد ولى در بعضى ديگر،زمان،قيد است
يعنى در يك زمان معين و مشخص بايد انجام بپذيرد نه در غير آن).مثال غير موقت:قضاى
نمازهاى فوت شده،قضاى روزههاى فوت شده،ازالۀ نجاست از
مسجد،جواب سلام،امر به معروف و نهى از منكر و...
اقسام غير موقت:1.فورى،2.غير فورى.
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 174