اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 14
الف.اثبات اين كه صيغۀ
افعل،ظهور در وجوب دارد.پس از اثبات اين مطلب، يك قياس منطقى به صورت شكل اول
تشكيل داده و مىگوييم:
«اقيموا»فعل امر است.(صغرا)
و هر فعل امرى،ظهور در وجوب دارد.(كبرا)
پس«اقيموا»ظهور در وجوب دارد.(نتيجه)
حال،ممكن است فقيهى،در اين مرحله،دلالت
صيغۀ افعل را بر وجوب نپذيرد.
او در اين صورت نمىتواند وجوب نماز را
از آيۀ مذكور استنباط كند.
ب.اثبات اينكه ظواهر قرآن نسبت به غير
معصومين عليهم السّلام نيز حجت است و ديگران هم حق دارند به ظواهر قرآن مراجعه
نموده و از آنها حكم شرعى را استخراج كنند.به دنبال اثبات اين كبراى كلى،نتيجۀ
استدلال پيشين را به اين كبراى كلى ضميمه نموده و قياس ديگرى تشكيل مىدهد و مىگويد:
«اقيموا»ظهور در وجوب دارد.(صغرا)
و ظواهر قرآن،حجت است.(كبرا)
پس ظهور«اقيموا»در وجوب،حجت است.(نتيجه)
حال،ممكن است مجتهدى،در اين مرحله،حجيت
ظواهر قرآن را نسبت به غير معصومين انكار نمايد و مدعى شود كه ظواهر قرآن،تنها
نسبت به معصومين حجت است؛ 1چنانكه اخبارىها
مرامشان همين است.اينان نيز نمىتوانند وجوب نماز را از آيۀ شريفۀ فوق
به دست آورند.
با ذكر اين مثال،كاملا روشن شد كه دلالت
آيۀ مذكور بر وجوب نماز،وابسته به اين دو قانون كلى است.
سؤال:اين دو اصل مهم و سرنوشتساز در
كدام علم تبيين مىگردد؟
جواب:در علم شريف اصول فقه.علم اصول
متكفل و عهدهدار بيان اين دو اصل است كه اصل اول،در مباحث الفاظ(بخش اوامر)بيان
مىگردد و اصل دوم،در مباحث حجت(بخش حجيت ظواهر)تبيين مىشود.
1) .انما يعرف القرآن من خوطب به.
اسم الکتاب : شرح اصول فقه المؤلف : محمدى، على الجزء : 1 صفحة : 14