اسم الکتاب : به نام خدا المؤلف : پوریزدی، رحمت الجزء : 1 صفحة : 46
خدا خر را
شناخت که شاخش نداد.
خدا
را شکر که فلانی توانایی اش را ندارد و گر نه بلایی
به سر همه می آورد که مسلمان نشنود کافر نبیند اگر فرصتی
پیدا میکرد یا مقام و موقعیتی داشت روزگار همه را
سیاه میکرد.[1]
آن
دو شاخ گاو اگر خر داشتی ^^^ یک شکم در
آدمی نگذاشتی
گربه
ی مسکین اگر پر داشتی ^^^ تخم گنجشک از
زمین برداشتی[2]
خدا خطا می بیند عطا قطع
نمی کند.
با
اینکه خدای مهربان خطای بندگان را می بیند ولکن درِ
رزق و روزی را نمی بندد.
خدا خواب نمیرود.
کنایه
به کسانی گویند که از عواقب کارهای ناپسند خود غافل هستند و
گمان می کنند الان خدا از اوضاع آن ها خبر ندارد.
بقال
دوره گردی روزانه مقداری آذوقه ی مورد نیاز
روستاییان را بر پشت الاغ می گذاشت و به روستا می برد؛ و
آن ها را می فروخت. روزی در راه بازگشت که به تاریکی هوا
برخورد کرد. راهزنی جلویش راگرفت و تمام اموالش را برد و تنها شلوارش
باقی ماند. دزد اصرار کرد که باید همین شلور را هم بدهی.
مرد بقال گفت