بدهى‌ها: بدهى خارجى دولت، كل بدهى خارجى، بدهى كوتاه‌مدت و بلندمدت، بهره‌ى بدهى‌ها، نسبت بدهى كل به‌GDP و ...

حساب جارى: مانند نرخ واقعى ارز، تراز حساب جارى، صادرات و واردات، تراز تجارى، رابطه‌ى مبادله، قيمت صادرات و واردات.

متغيرهاى بين‌المللى: مانند نرخ رشدGDP جهانى، نرخ‌هاى بهره‌ى جهانى، قيمت‌هاى جهانى، سهم پولى تجارت در كل‌GDP جهانى و ...

آزادسازى مالى: مانند رشد اعتبارات، تغيير در ضريب فزاينده‌ى پولى، نرخ بهره‌ى واقعى، شكاف بين نرخ وام و سپرده، شكاف بين نرخ بهره‌ى واقعى و اسمى و ....

متغيرهاى مالى و پولى: نسبت اعتبارات بانك مركزى به كل اعتبارات نظام بانكى، شكاف بين عرضه و تقاضاى پول، تورم داخلى، نرخ ارز سايه‌اى، نسبت 2M به ذخاير بين‌المللى، تفاوت نرخ ارز در بازار رسمى و موازى، عوايد اوراق قرضه.

بخش واقعى اقتصاد: رشدBDP واقعى، نسبت بيكارى، اشتغال، دستمزدهاى حقيقى، تغييرات شاخص قيمت سهام و ....

متغيرهاى بودجه: كسرى بودجه، مصارف دولت، تركيب هزينه‌ها و درآمدها، حجم دولت، اعتبارات خصوصى و دولتى.

متغيرهاى نهادى و ساختارى: مانند درجه‌ى باز يا بسته بودن اقتصاد، تمركز تجارى، تركيب تجارى، بحران‌هاى مالى و پولى گذشته، آزادسازى، خصوصى‌سازى و تعديل اقتصادى.

متغيرهاى سياسى: مانند انتخابات، بى‌ثباتى سياسى، تغييرات كابينه، متوسط زمان پايدار بودن پست يك مقام سياسى، جهت‌گيرى فعاليت‌هاى ديپلماسى و ....

متغيرهاى اجتماعى: شاخص‌هاى رضايتمندى از وضعيت، رفتار مصرفى، حركت‌هاى مردمى و ....

بررسى‌هاى انجام شده در طول چند دهه گذشته، نشان مى‌دهد كه اولًا تعداد بحران‌ها روبه‌افزايش گذاشته است. ثانياً به تدريج بحران‌ها عميق‌تر شده‌اند. ثالثاً به لحاظ زمانى هر چه به زمان فعلى نزديك‌تر مى‌شويم، اثر اين بحران‌ها سريع‌تر محو مى‌شود. هر چند نظرات صريحى درباره‌ى ويژگى‌هاى فوق‌الذكر بيان نشده ولى به نظر