اسم الکتاب : بلوغ الأماني في حياة الفقيه الكبير و الأصولي الشهير الأيرواني المؤلف : حشمت الواعظين قمى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 59
هرگاه از
گنبدهاى شيروانى كليساهاى روسى، كه با رنگ سبز درخشندگى داشت صرفنظر مىكرديم
مىديديم همه چيز ايرانى است و احساس مىنموديم كه ما در ايران هستيم.
كالسكه
ما به هنگام عبور از خيابانهاى شهر ايروان جمعيت زيادى را به دنبال مىكشانيد.
زيرا مردم مىخواستند هيكل خارجيان تازه وارد را تماشا كنند.
بازارهاى
ايروان پر هياهو و جنجال برانگيز بود، دكانهاى محقرى در طرفين معبر سرپوشيدهاى
وجود داشت كه همه از اشياء درهم ريخته و بىنظم پر بود، تجّار دو زانو روى پاشنه
پاها نشسته و با مشتريان سرگرم گفتگو بودند و اگر مشترى نداشتند با تسبيح كهربائى
بازى مىكردند. اين تسبيح براى دو كار مورد استفاده قرار مىگرفت:
1-
محاسبه معاملات تجارى مانند «چرتكه».
2-
خواندن اوراد و اذكار.
ازدحام
جمعيت در بازار بقدرى بود كه ما نمىتوانستيم با فراغت خاطر از مغازهاى ديدن
كنيم.
سپس
به گردش در معابر پرداختيم تا اوضاع شهر را از نزديك ملاحظه نماييم.
ابتدا
به مسجد قديمى شهر رفتيم كه داراى گنبدى با كاشى مينائى آبى رنگ كه مربوط به اواخر
قرن هفده مسيحى بود. ديوارهاى زير گنبد داراى كاشيهاى يكپارچه بوده كه بر روى آن
شكل گل و مرغ ديده مىشد.
اين
مسجد داراى راهروهائى بود كه دربهاى حجرات متعددى به طرف آنها باز مىشد، و در اين
حجرات، طلاب علوم دينى سكونت
اسم الکتاب : بلوغ الأماني في حياة الفقيه الكبير و الأصولي الشهير الأيرواني المؤلف : حشمت الواعظين قمى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 59