responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فقه نظام اقتصادى اسلام المؤلف : اراکی، محسن    الجزء : 1  صفحة : 171

براى اوست آنچه برداشت كرده از منافع زمين به سبب كارى كه كرده است»، بنابراين مدّعاى ما را كه كار سبب پيدايش حق مالكيت است اثبات مى‌كند.

4- 4. شيخ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يحْيى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَينِ، عَنْ يزِيدَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ: قَالَ:

«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (ع) عَنِ الرَّجُلِ يشْتَرِى النَّخْلَ يقْطَعُهُ لِلْجُذُوعِ، فَيغِيبُ الرَّجُلُ فَيدَعُ النَّخْلَ كَهَيئَتِهِ لَمْ يقْطَعْ، فَيقْدَمُ الرَّجُلُ وَ قَدْ حَمَلَ النَّخْلُ. فَقَالَ: لَهُ الْحَمْلُ يصْنَعُ بِهِ مَا شَاءَ، إِلَّا أَنْ يكُونَ صَاحِبُ النَّخْلِ كَانَ يسْقِيهِ وَ يقُومُ عَلَيهِ»[1].

از امام صادق (ع) پرسيدم درباره كسى كه درختان نخلى را مى‌خرد براى آنكه نخل را ببرد و از چوب ساقه آن استفاده كند، خريدار پس از اين، نخل را رها مى‌كند و بدون آنكه آن را ببرد مدتى از او خبرى نمى‌رسد سپس برمى‌گردد درحالى‌كه نخل‌ها ميوه داده و به بار نشسته‌اند. حضرت فرمود: ميوه درخت نخل از آنِ خريدار نخل است مگر آنكه صاحب پيشين نخل‌ها آنها را آبيارى كرده باشد و به آنها رسيدگى كرده باشد.

نظير اين روايت را شيخ با سندى ديگر از يزيد بن اسحاق روايت كرده است‌[2].

سند روايت به سبب عدم دليل بر وثاقت يزيد بن اسحاق ضعيف است. اگرچه به لحاظ قرائن مى‌توان به صحت صدور روايت اطمينان داشت. و دلالتش بر مدّعاى بحث تام است؛ زيرا ذيل روايت دلالت بر اين دارد كه به رغم آنكه صاحب زمين نخل را فروخته و مالك آن نيست، لكن تنها به دليل كارى كه روى نخل كرده كه موجب بارورى آن شده است نتيجه كار خود را كه همان ميوه نخل باشد مالك است.


[1] . همان، ج 18، ابواب بيع الثمار، باب 9، ص 230، حديث 1.

[2] . همان، ص 231، حديث 2.

اسم الکتاب : فقه نظام اقتصادى اسلام المؤلف : اراکی، محسن    الجزء : 1  صفحة : 171
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست