اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 296
2) اراده
تفهيم معناى لفظ به ديگرى. از اراده تفهيم معناى لفظ به ديگرى- كه همان اراده خطاب
است- به «اراده تفهيميه» تعبير مىكنيم.
در
اينجا ممكن است شخصى كه كلام را بر زبان جارى مىكند اراده استعمالى داشته باشد و
اراده تفهيم معنا به مخاطب نيز داشته باشد. لكن، معناى لفظ را همان را كه به مخاطب
تفهيم كرده است؛ اراده نكند. نظير اينكه به كسى بگويد: «رأيت أسداً» كه مخاطب از
لفظ «اسد» شير درنده را مىفهمد لكن مقصود گوينده مرد شجاع است، نه شير درنده. در
اينجا اگر چه اراده استعماليه و اراده تفهيميه بهمعناى ظاهر لفظ كه همان شير
درنده است تعلق گرفته؛ لكن اراده جدّيه به آن تعلق نگرفته است؛ زيرا آنچه را
متكلّم به مخاطب تفهيم كرده است مقصود جدّى او نبوده است.
نوع
چهارم: استعمال لفظ بهمعناى دوّم و سوّم به ضميمه اراده جدّى معناى لفظ.
كه
در اين گونه استعمال، سه نوع اراده وجود دارد:
1)
اراده لفظ دال بر معنا «اراده استعماليه»؛
2)
اراده تفهيم معنا به مخاطب «اراده تفهيميه»؛
3)
اراده متكلّم معنايى را كه به مخاطب تفهيم كرده است «اراده جدّيه».
بنابر
آنچه گفتيم چهار نوع استعمال لفظ وجود دارد:
1)
استعمال غير ارادى كه اثرش براى سامع تنها دلالت تصورى است؛
2)
استعمال ارادى غير تفهيمى كه اثرش براى سامع دلالت تصورى و دلالت تصديقى استعمالى
است، يعنى سامع با شنيدن لفظى كه با اراده استعماليه محض به كار برده مىشود به
اين مطلب پى مىبرد و تصديق مىكند كه متكلّم اراده استعمال لفظ را در معنا دارد؛
3)
استعمال ارادى تفهيمى غير جدّى كه اثرش براى سامع دلالت تصورى و تصديقى استعمالى،
و نيز دلالت تصديقى تفهيمى است، يعنى اضافه بر اينكه موجب تصوّر معنا توسّط سامع
مىشود «دلالت تصوّرى»، و اضافه بر آنكه موجب تصديق سامع به اراده استعمال لفظ در
معنا توسّط متكلّم مىشود، موجب تصديق سامع به
اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 296