اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 288
مطلب
پنجم: دلالت لفظ بر نوع لفظ از نوع دلالت مجازى نيست:
در
آنجا كه لفظى را براى دلالت بر نوع آن لفظ به كار مىبريم؛ نظير: «مِنْ حَرفٌ»، و
«زَيدٌ اسمٌ»، و «ضَرَبَ فِعلٌ»، با توجّه به اينكه لفظ در معنايى غير ما وضع له
به كار رفته است؛ آيا نوعى مجاز است؟ اگر مجاز است، چه نوع مجازى است؟ و اگر مجاز
نيست، پس چيست؟
استاد
شهيد صدر (رحمة الله عليه) در پاسخ اين سؤال، اين گونه استعمالات را از مقوله
استعمالات لغوى وضعى خارج دانستهاند و آن را از مقوله دلالت ذاتى شمرده و
فرمودهاند:
غَيرَ
أنَّ هُناك دلالات ذهنية تصَورية أحياناً لا تَستندُ إلى وَضع أصلًا؛ لا بصورةٍ
مُباشِرةٍ ولا بصُورةٍ غَيرِ مُباشِرةٍ؛ وَإنّما تَستندُ إلى تَناسُبٍ ذاتى
وَطبِيعِى بَينَ الصُورَةِ الذهنِيةِ للّفظِ والصُورَةِ الذِهنيةِ للمَعنَى،
وَذاكَ كَما فى دِلالةِ اللّفظِ عَلى نَوعِهِ؛ مِثلُ قَولِنا: «ضَرَبَ فِعْلٌ
ماضٍ»؛ إذ ينتَقلُ ذِهنُ السامِع مِن الشخصِ إلى النَّوعِ، وَهذا مَبنِى عَلى
تَناسُبٍ طَبيعِى بَينَ الصُّورَتَينِ عَلى نَحوٍ يوجِبُ صَلاحِيةَ صُورةِ
الشَّخصِ للاعدَادِ وللانتِقالِ إلى صُورَةِ النَّوعِ وَلَو مَعَ ضَمِّ قَرينةٍ
عَلى عَدَمِ إرادَةِ الخُصُوصِية[1].
خلاصه
فرمايش استاد، چند مطلب است:
1)
اين نوع كاربرى از نوع دلالت وضعى نيست؛ بلكه از نوع دلالت ذاتى است؛
2)
منشأ اين دلالت ذاتى مناسبتى است طبيعى و ذاتى ميان صورت ذهنى لفظ و صورت ذهنى
معنا؛
3)
بين صورت ذهنى لفظ معين (ضرب) با صورت ذهنى معناى نوع آن (يعنى: نوع ضرب) مناسبتى
وجود دارد- كه همان مناسبت فرد و نوع است- كه موجب مىشود ذهن بتواند از تصوّر لفظ
مربوط به فرد بهمعناى نوع آن منتقل شود؛ اگرچه اين انتقال، به كمك قرينهاى باشد
كه بفهماند مراد از لفظ مربوط به فرد، خود آن نيست؛ بلكه نوع آن است.