اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 202
آنها و به
الفاظ محموله بر آنها لحاظ آلى است. و مقصود و مراد از لحاظ آلى همان گونه كه
معلوم است اين است كه نظر ذهن به واقعيت محكى عنه آنهاست و استحضار صورت آنها تنها
براى عبور از آن صور و رسيدن به واقعيتهايى است كه آن صور از آنها حكايت مىكنند.
بنابر
اين، هم الفاظ، هم معانى مأخوذه حين الوضع واقع الفاظ و واقع معانى مىباشند و اگر
صور الفاظ و اشياء حين الوضع مورد استفاده قرار مىگيرند تنها به عنوان وسيله و
آلت عبور از آنها به واقعيات الفاظ و معانى است.
تذكر
اين نكته به جاست كه از آنچه گفتيم نبايد چنين فهميده شود كه معناى موضوع له هميشه
وجود خارجى معناست، بلكه وجود ذهنى معنا نيز مىتواند موضوع له لفظ قرار گيرد؛ لكن
وجود ذهنى نيز براى اينكه موضوع له قرار بگيرد نيازمند صورتى است كه ذهن به عنوان
حاكى و كاشف از آن وجود ذهنى به آن توجه كند و لفظ را از طريق آن صورت حاكى براى
آن وجود ذهنى وضع كند.
از
آنچه گفتيم نتيجه مىگيريم:
1)
آنچه مرحوم محقّق آخوند (صاحب كفايه) در فرق بين معانى حروف و اسماء بيان كردهاند
كه حاصلش اين است: معانى حروف به نحو آلى مورد لحاظ ذهن قرار گرفته و معانى اسماء
به نحو استقلالى مورد لحاظ قرار گرفتهاند، به هيچ وجه نمىتواند صحيح باشد؛ زيرا
صور معانى حين الوضع همواره به لحاظ آلى ديده مىشوند و وسيله عبورى هستند به
واقعياتى كه آن صور از آنها حكايت مىكنند و لحاظ استقلالى به هر صورت ذهنى آن را
از امكان موضوع له لفظ بودن خارج مىكند؛ زيرا الفاظ وسيله نقل مقاصدند و مقاصد،
به صور ذهنى به لحاظ استقلالى تعلق نمىگيرد بلكه به واقعيتهايى تعلق مىگيرد كه
صور ذهنى حاكى از آنها مىباشند؛
2)
بنابر آنچه گفتيم اراده معنا نمىتواند بخشى از موضوع له الفاظ باشد؛ زيرا همان
گونه كه بيان شد بنا بر مبناى مختار همان حكايتى كه صور معانى از واقع معانى
دارند، به وسيله وضع به الفاظ منتقل مىشود و الفاظ نيز همانند صور معانى از واقع
آن معانى حكايت مىكنند، و شكى نيست كه صور معانى از ذات معانى بدون قيد اراده
حكايت
اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 202