اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 142
مىافتد دو
ركن بيشتر وجود ندارد و همين موارد براى اعتبارى همانند وضع خارجى در وضع الفاظ بر
معانى كافى است. مثلًا: اگر بر كالايى علامتى گذاشته شد كه مُعرّف همان كالا باشد،
مثلًا: اگر بر پارچه ابريشم، علامتى گذاشتند كه نشان دهد: اين پارچه، ابريشم است.
در اينجا موضوع، آن علامت است. لكن، موضوع عليه و موضوع له واحد است.
همين
نوع وضع، مىتواند در وضع الفاظ بر معانى اعتبار شود و اشكالى از اين ناحيه متوجّه
نظريه محقّق اصفهانى نيست.
\*
اشكالات وارد بر اين نظريه:
اشكالى كه
به حق، بر نظريه محقّق اصفهانى وارد است اين است كه: نه در وضع خارجى و نه در وضع
اعتبارى، وضع به تنهايى، موجب دلالت موضوع بر موضوع له نمىشود. مگر آنكه عاملى
ديگر در كار باشد كه موجب پيداش رابطه دلالى بين موضوع و موضوع له باشد.
مثلًا:
در آنجا كه علامتى نشان دهنده رأس مسافت 50 كيلومترى است چنين نيست كه صرف وضع يك
شيئى (هرچه باشد) در آنجا معناى رأس مسافت 50 كيلومترى را برساند؛ بلكه قبل از
وضع، علامتى بر تابلو وجود دارد كه رابطه دلالى با معناى مذكور دارد يا آنكه جسمى
كه به عنوان علامت گذارده مىشود، قبلًا به عنوان علامت 50 كيلومترى يا رأس مسافت
معين بودن شناخته شده و پس از آنكه رابطه دلالى بين اين جسم يا اين علامت و معنا
به وجود آمده است وضع آن در رأس مسافت، معناى رأس مسافت معين را مىرساند.
اگر
اعتبار وضع بر معنا، به معناى اعتبار همان وضع خارجى علامت بر ذوالعلامه باشد؛
سؤالى كه بى پاسخ مىماند اين است كه: با توجه به اينكه در وضع خارجى- كه وضع
حقيقى است- با صرف وضع علامت بر شيئى رابطه دلالى ميان علامت و ذوالعلامه برقرار
نمىشود چگونه در وضع اعتبارى، با صرفِ اعتبارِ وضعِ لفظ بر معنا، رابطه دلالى بين
لفظ و معنا به وجود مىآيد؟
اشكال
ديگرى كه در نظريه محقّق اصفهانى وجود دارد اين است كه: جا دارد بپرسيم:
آيا علم سامع به اعتبار معتبر دخالتى در وضع لفظ براى معنا دارد يا ندارد؟
اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 142