اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 128
مىشود كه
باقى است اگر چه اعتبار معتبر به محض حدوثش از بين رفته است. خلاصه آنكه ايشان، ملازمه
را اثر تكوينى مترتّب بر اعتبار نمىدانند؛ تا تصوّرش معقول و اشكال آن- بدان
طريقى كه گفتيم- منتفى باشد؛ بلكه ملازمه را عين مجعول و معتبر مىدانند و از اين
جهت، اشكالى كه وارد است اين است كه: مجعول و معتبر نمىتواند امرى تكوينى و واقعى
باشد- كه ماهيةً با خود جعل و اعتبار غير متناسخ است-، يعنى: آنچه با جعل و اعتبار
بهوجود مىآيد چيزى جز امرى اعتبارى نخواهد بود. اينكه معتبر و مجعول امرى حقيقى
و واقعى بلكه تكوينى باشد- كه ملازمه بين لفظ و معنا از اين قبيل است- ممكن نيست؛
2)
اشكال ديگر اينكه: تلازم بين صورت لفظ و صورت معنا، از قبيل امور واقعيه نفس
الامريه نيست كه ظرف وجودش عالم نفس الامر باشد؛ بلكه از اعراض ذهنى و نفسانى است،
نظير ساير اعراض و كيفيات نفسانيه است كه وجود نفسانى دارند و لذا ممكن است با
عروض نسيان براى انسان، تلازم بين صورت لفظ و معنا نيز منتفى گردد.
با
تعبيرى روشن تر:
\*
اگر مراد از تلازم واقعى بين صورت لفظ و صورت معنا: تلازم بين آن دو، بدون شرط علم
به وضع است: كه بطلانش روشن است؛ زيرا بدون علم به وضع، چنين تلازمى وجود ندارد و
لذا جاهل به لغت، از تصوّر لفظ به تصوّر معنا منتقل نمىشود؛
\* و
اگر مقصود از تلازم بين صورت لفظ و صورت معنا: تلازم بين آن دو، در صورت علم به
وضع است: كه در اين صورت، انتقال از صورت لفظ به صورت معنا فعّاليتى است ذهنى،
نظير ساير فعاليتهاى ذهنى كه همگى از مقوله كيف نفسانى به شمار مىروند و متقوّم
به ذهن و از امور ذهنيهاند و نه از امور نفسالامريه واقعيهاى كه متقوّم به ذهن
نباشد- چنانكه ايشان فرمودند-!
اسم الکتاب : اصول فقه نوين المؤلف : اراکی، محسن الجزء : 1 صفحة : 128