دريافت
درست مفاهيم قرآن و مبانى اسلام، از طريق سنّت معصومان عليهم السّلام امكانپذير
است. بخشى از اين سنّت به صورت حديث جلوهگر شده است و مسلمانان از صدر اسلام
درصدد گردآورى و تفسير و توضيح آن بودهاند. گرچه اين روند، در مقاطعى دچار مشكلات
و كندىهايى شده؛ ليكن اين سلسله مشكبار همچنان به راه خود ادامه داده و ميراثى
گرانقدر براى آيندگان گذاشته است.
اهمّيت
و نفوذ حديث در ميان مسلمانان، مايه برخى سوء استفادهها گشت.
اين
سوء استفادهها عمدتا در دو زمينه بود: يكى تفسير نارواى برخى احاديث و ديگرى جعل
حديث. نمونههاى اين دو عرصه چنان فراوان است كه بىنياز از نمودن مىنمايد.
عالمان
مسلمان، وظيفه پيامبرانه خود را فراموش نكردند و براى از بين بردن هرگونه سوء
استفادهاى از اين درياى بيكران به جان كوشيدند. براى پيشگيرى از تفسيرهاى ناروا،
دانشى پديد آوردند كه بعدها به فقه الحديث معروف گشت و در آن حوزه معنايى حديث و
نحوه فهم آن را مشخص كردند. براى رويارويى با جعل حديث و انتسابهاى دروغ نيز به
همّت اين فرزانگان علم رجال پديدار