responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى المؤلف : تبريزى، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 201

فرزندم! من مظلومم‌مرحوم ميرزا قدس سره و دفاع از مظلوميت حضرت صديقه‌ى شهيده عليها السلام‌

فاضل محترم سيّد محمود غريفى مى‌گويد: [با جمعى از دوستان، بعد از القاى شبهات و موضع‌گيرى فقيه مقدّس، ميرزا جواد تبريزى قدس سره در مقابل سيّد بيروتى، شروع به فعاليت در جهت مقابله با خط منحرف كرديم‌] من با يكى از طلّاب محترم از كشور سوريه با ماشين به سوى عربستان حركت كرديم. در بين راه ماشين ما لاستيك تركاند و پس از آنكه چند مرتبه ملّق زد، من از شدّت ضربه، از حال رفتم و ديگر چيزى متوجّه نشدم، اما دوستم كه همراه من بود مى‌گويد: بعد از آنكه ماشين شروع به ملّق زدن كرد، تو از پنجره‌ى ماشين به طرف بيرون پرتاب شدى و از ناحيه‌ى كمر به سنگ بزرگى كه كنار جاده بود، اصابت كردى، به طورى كه هيچ گونه حركتى نداشتى در اين حال مى‌شنيدم آنان كه دور و بر ماشين جمع شده بودند، خطاب به تو مى‌گفتند: اين شخص مرده است! و مى‌خواستند تو را از زمين بلند كرده تا به سردخانه منتقل كنند.

سيّد محمود مى‌گويد: مردم در حال انتقال دادن من بودند، ناگهان حركتى در من مشاهده مى‌كنند، از اين رو تصميم مى‌گيرند كه مرا سريع به بيمارستان برسانند. من بعد از چند روز كم‌كم چشمانم را

اسم الکتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى المؤلف : تبريزى، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 201
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست