اسم الکتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى المؤلف : تبريزى، جعفر الجزء : 1 صفحة : 173
حركت كردم،
ديدم، عدّهاى جوان جلوى راهم را گرفتند و چون ديدند معمّم هستم، به خاطر حس جوانى
شروع به استعمال الفاظى كردند كه حاكى از تمسخر آنها بود. بعد از آنكه به آنان
نزديك شدم يكى از آنها با حالت تمسخر گفت: «شيخ! چه كارهاى؟» ياد كلام مرحوم ميرزا قدس سره افتادم كه گفت هر كه سؤال كرد، بگو خادم حسينم.
فوراً
گفتم: «من خادم سيّدالشهداء عليه السلام هستم.» يك دفعه يكى از آنها ميان من و
ديگر جوانان حايل شد و صدا زد برگرديد و كارى به شيخ نداشته باشيد، اين خادم
سيّدالشهداء عليه السلام است. از اينجا بود كه به عظمت كلام مرحوم
ميرزا قدس سره پى بردم.
اسم الکتاب : سيرهى عالمانه و پندهاى حكيمانهى استاد الفقهاء و المجتهدين ميرزا جواد تبريزى المؤلف : تبريزى، جعفر الجزء : 1 صفحة : 173