برگرداند و
آن را دو ركعتى تمام كند بعد از آن ظهر را بخواند، ولى اگر وقت تنگ است يا
نمىتواند نيّت را به نماز قضا برگرداند مثلا در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش
بيايد كه نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نيّت نماز صبح كند يك ركوع كه ركن
است زياد مىشود، نبايد نيّت را به قضاى صبح برگرداند.
مسأله
1395- اگر از روزهاى گذشته نمازهاى قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از
همان روز از او قضا شده، چنانچه براى قضاى تمام آنها وقت ندارد، يا نمىخواهد همه
را آن روز بخواند، مستحب است نماز قضاى آن روز را پيش از نماز ادا بخواند، و بهتر
اين است كه بعد از خواندن قضاى نمازهاى سابق دوباره نماز قضائى را كه در آن روز
پيش از نماز ادا خوانده بجاآورد.
مسأله
1396- تا انسان زنده است اگرچه از قضاى نمازهاى خود عاجز باشد، ديگرى
نمىتواند نمازهاى او را قضا نمايد.
مسأله
1397- نماز قضا را با جماعت مىشود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد
يا قضا، و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند، مثلا اگر نماز قضاى صبح را با نماز
ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.
مسأله
1398- مستحباستبچه مميّز را (يعنىبچّهاى كه خوب وبد را مىفهمد)
بهنمازخواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند، بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم
وادار نمايند.
نماز
قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است:
مسأله
1399- اگر پدر نماز خود را بجانياورده باشد و مىتوانسته است قضا كند، و
بنابر احتياط هرچند از روى نافرمانى ترك كرده باشد، بر پسر بزرگترش تا مقدارى كه
حرجى نباشد واجب است كه بعد از مرگش بجاآورد، يا براى او اجير بگيرد. و قضاى
نمازهاى مادر بر او واجب نيست هرچند بهتر است.
مسأله
1400- اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدرش نماز قضا داشته يا نه، چيزى بر او
واجب نيست.
مسأله
1401- اگر پسر بزرگتر بداند كه پدرش نماز قضا داشته و شك كند كه بجاآورده
يا نه،