مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ.»[1] ناظر به احكام جنگ با كفار
است نه به احكام قصاص و جناياتى كه ميان افراد صورت مىگيرد.
اشكال دوم: دليل داريم كه در باب قصاص، مماثله و همگونى در مقدار درد
و رنج شرط نشده است. پارهاى از روايات باب قصاص دلالت بر آن دارند كه قصاص قاتل،
فقط كشتن او است نه شكنجه و مثله كردن او حتى اگر او هنگام ارتكاب جنايت، چنين
كرده باشد. در روايت صحيح حلبى از امام صادق (ع) آمده است:
قال: سألناه عن رجل ضرب رجلًا بعصا فلم يقلع عنه الضرب حتى مات أ
يدفع الى ولىّ المقتول فيقتله؟ قال: نعم و لكن لا يترك يعبث به و لكن يجيز عليه
بالسيف. حلبى مىگويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: مردى با عصا مرد ديگرى را زد و آن
قدر او را زد تا مُرد، آيا قاتل به ولىّ مقتول سپرده مىشود تا او را بكشد؟ امام
(ع) فرمود: بلى، اما قاتل را در اختيار نمىگذارند تا با او بازى كند [با شكنجه او
را بكشد]، ولى مىتواند او را با شمشير بكشد.[2]
نظير اين روايت را موسى بن بكر از امام صادق (ع) نيز نقل كرده است:
فى رجل ضرب رجلًا بعصا فلم يرفع العصا عنه حتى مات، قال: يدفع الى
أولياء المقتول و لكن لا يترك يتلذّذ به و لكن يجاز عليه بالسيف. يعنى:
امام كاظم (ع) درباره مردى كه مُرد ديگرى را با عصا زد و ضربات عصا
را از او بر نداشت تا مُرد، فرمود: قاتل به اولياء مقتول سپرده مىشود ولى اجازه
داده نمىشود [او را بازيچه قرار داده] و از او لذت ببرند، بلكه مىتوانند با شمشير
او را بكشند.[3]
صدر اين روايت، نهى از مثله كردن و با شكنجه كشتن قاتل در مقام قصاص
است و اين نهى ظهور در حرمت مثله كردن دارد كه حرمت آن خود به ادله ديگرى ثابت شده
است. اما ذيل روايات مذكور، ظهور در اين نكته دارد كه قصاصكننده به جز اينكه قاتل
را با شمشير بكشد حق ديگرى ندارد، از اين رو نمىتواند او را- آن گونه كه او با
مقتول كرده بود- با ضربات عصا بزند تا بميرد. بنابراين اگر مماثله در نوع قتل و
مقدار درد و رنج حاصل از آن، حق قصاص كنند مىبود، در واقعه مورد سؤال در روايت،
اين كار براى او جايز دانسته مىشد. در حالى كه ظاهر پاسخ امام (ع) عدم جواز آن
است و ولىّ مقتول در
[1] بقره، آيه 194، ... هر
كس به شما تعدى كرد همان گونه به او تعدى كنيد.
[2] وسائل، ج 19، ص 95، باب
62 از ابواب قصاص النفس.