گفتار هفتم حكم بىحس كردن اعضا هنگام
اجراى كيفرهاى جسمانى
آيا هنگام اجراى حد يا قصاص، بىحس كردن عضوى كه مىخواهند آن را قطع
كنند يا بىحس كردن بدن شخصى كه محكوم به تازيانه يا رجم شده، جايز است؟ اين پرسشى
است كه امروزه در پرتو پيشرفتهاى علم طب و فنون جديد جراحى خود نمايى مىكند.
پيشرفت دانش پزشكى و فنون جديد جرّاحى اين امكان را فراهم آورده است كه با بىحس
كردن بدن يا عضوى از آن، درد ناشى از ضرب و زخم احساس نشود. بىشك اگر اين كار
نسبت به شخصى كه محكوم به حد يا تعزير يا قصاص شده است جايز بوده و حق او شمرده
شود، حتماً آن را مطالبه خواهد كرد؛ چرا كه درد او را بسيار سبك مىكند.
اين مسأله از مسائل مستحدثه است، از اين رو نزد فقهاى پيشين مطرح
نبوده است و اساساً در زمانهاى گذشته امكان چنين كارى نبوده تا فقها از حكم آن بحث
كنند. بنابراين، بايد باب بحث و استنباط حكم اين مسأله نيز همانند ديگر مسائل
مستحدثه، امروز گشوده شود.
از آنجا كه اين مسأله هم در باب حدود و تعزيرات و هم در باب قصاص
مطرح است و ماهيت و ملاكهاى اين دو باب با هم متفاوت است؛ ضرورى است كه اين بحث
را در دو مسأله طرح كنيم: يكى «حكم بىحس كردن اعضا به هنگام اجراى حدود و
تعزيرات،» و ديگرى «حكم بىحس كردن اعضا به هنگام اجراى قصاص.»
مسأله نخست: بىحس كردن اعضا هنگام اجراى حد يا تعزير
براى به دست آوردن حكم اين مسأله بايد ادله حدود و تعزيرات را بررسى
كرد كه آيا از اين ادله استفاده مىشود كه «دردناك بودن» كيفر حدّ يا تعزير- به
اندازهاى كه طبيعت