ج؛ تعبيرهايى كه در روايات آمده از قبيل: «شهر السلاح فى مصر أو فى
غير مصر من الامصار» و «اخافة الناس» يا «اخافة السبيل» يا «قطع الطريق» يا «حمل
السلاح فى الليل مع كونه من أهل الريبة».
كسى كه در لسان روايات گذشته دقت كند، اطمينان مىيابد كه مقصود آنها
از محاربه، همان است كه گفتيم نه مطلق سلاح كشيدن براى زدن يا كشتن شخصى معين به
جهت دشمنى شخصى ميان دو نفر. بر اين اساس آنچه صاحب جواهر در اين مقام گفته بىوجه
است. وى مىگويد:
سخن در يك نكته ديگر باقى است و آن اينكه آيا در تحقّق محاربه، قصد
ارعاب [عمومى] به منظور ايجاد فساد شرط است يا شرط نيست؟
اگر وجود چنان قصدى شرط باشد، ديگر قصد ارعاب شخص به خصوصى كه از روى
دشمنى شخصى يا هر غرض نامشروع ديگرى صورت گرفته باشد، براى تحقّق محاربه كافى
نخواهد بود. و اگر وجود چنان قصدى شرط نباشد چنانكه مقتضاى اطلاق تفسير مزبور بلكه
دلالت روايت قرب الاسناد و خبر سكونى همين است، در اين صورت، عنوان محاربه بر
جنگهايى كه امروزه به جهت اغراض فاسدى ميان گروههاى خاصّى از مردم صورت مىگيرد،
صادق خواهد بود. در سخنان فقهاى شيعه نظر منقّحى در اين باره نيافتم [و اين شبهه
برطرف نشده است] و با وجود شبهه، اجراى حد منتفى مىشود (الحد يدرأ بالشبهات).
ولى نظر درست و تحقيقى در اين مسأله آن است كه در همه صور مذكور با فرض صدق محاربهاى
كه به وسيله آن سعى در افساد زمين محقّق مىشود، حكم محارب جارى شود.»[1]
دو روايتى كه به ادّعاى صاحب جواهر، اشعار به اطلاق دارند، علاوه بر
اينكه سند آنها تمام نيست- زيرا در سند قرب الاسناد، عبد اللّه بن حسن وجود دارد و
در سند روايت سكونى، نوفلى واقع شده است- دلالتى نيز بر مدّعاى ايشان ندارند.
روايت قرب الاسناد؛ اين خبر را قرب الاسناد از عبد اللّه بن حسن از
جدّش على بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر (ع) نقل كرده است كه گفت: سألته عن رجل
شهر الى