صاف بود ديوار محل را مىديد يا نه- بايد نماز را
شكسته بخواند.
174-
هرگاه شهر به قدرى بر بلندى باشد كه انسان از دور ديوار آن را ببيند، يا به قدرى
در گودى باشد كه اگر انسان كمى دور شود آن را نمىبيند، كسى كه از آن شهر مسافرت
مىكند وقتى به اندازهاى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود ديوارش از آنجا
ديده نمىشد، بايد نماز خود را شكسته بخواند، و نيز اگر پستى و بلندى خانهها بيش
از حد معمول باشد، بايد حد معمول را ملاحظه نمايد.
175-
اگر كسى از محلى مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتى به جايى برسد كه اگر آن
محل ديوارى داشت از آنجا ديده نمىشد بايد نماز را شكسته بخواند.
176-
اگر مسافر به قدرى از وطن يا محل اقامت دور شود كه نداند صدايى را كه مىشنود صداى
اذان است يا صداى ديگر، بايد نماز را شكسته بخواند؛ ولى اگر بفهمد اذان مىگويند و
كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد نماز را تمام بخواند.
177-
اگر مسافر به قدرى از وطن يا محل اقامت دور شود كه اذان خانهها را نشنود، ولى
اذان شهر را كه معمولًا در جاى بلند مىگويند بشنود، نبايد نماز را شكسته بخواند.
178-
اگر مسافر به جايى برسد كه اذان شهر را كه معمولًا در جاى بلند مىگويند نشنود،
ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند يا به وسيله دستگاههاى صوتى قوى مىگويند بشنود،
بايد نماز را شكسته بخواند.
179-
اگر چشم يا گوش مسافر يا صداى اذان شهر غير متعارف باشند، در محلى بايد نماز را
شكسته بخواند كه چشم متعارف از آنجا ديوار محل را نبيند و گوش متعارف صداى اذان
متعارف را نشنود.
180-
اگر مسافر موقعى كه به سفر مىرود در محلى شك كند كه حد ترخص است يا نه، بايد نماز
را در آن محل تمام بخواند؛ و اگر در موقع برگشتن از سفر در محلى- و لو محلى كه در
موقع رفتن شك داشت- شك كند كه حد ترخص است يا نه، بايد نماز را شكسته بخواند.
181-
مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده است، تا وقتى كه در آنجا هست بايد نماز را
تمام بخواند؛ ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و پيش از ده
روز برگردد، وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن را نبيند