169- اگر كسى از وطن خود سفر كند، و بعد از گذشتن
از حدّ ترخص براى انجام كارى به كمتر از حدّ ترخّص برگردد، مادامى كه داخل حدّ
ترخص است بايد نماز را تمام بخواند، و بعد از بيرون رفتن از حدّ ترخص شكسته
بخواند؛ ولى اگر بعد از خارج شدن از حدّ ترخص نماز را شكسته بخواند، و دوباره به
كمتر از حدّ ترخص برگردد، آن نمازى كه خوانده است كفايت مىكند، چه پيش از طى
مسافت آن را خوانده باشد يا بعد از آن.
170-
بنابر اقوى اعتبار رسيدن به حدّ ترخص مختص به وطن نيست، بلكه در محل اقامت مسافر و
جايى كه سى روز بدون قصد در آنجا مانده باشد نيز جارى است؛ و چنانچه اعتبار حدّ
ترخص در وطن در رفتن و برگشتن- هر دو- باشد، در محل اقامت نيز چنين است، لكن رسيدن
به حدّ ترخص در غير وطن و محل اقامت و جايى كه سى روز با ترديد مانده باشد معتبر
نيست، پس كسى كه به قدر مسافت- هشت فرسخ- بدون قصد مسافت براى كارى- مثلًا براى
يافتن فرارى برود- و بعد از آن قصد مسافت نمايد، اين قصد در وجوب شكسته خواندن
نماز كفايت مىكند، هرچند از آنجا دور نشده باشد.
171-
هرگاه كسى از محل اقامت خود سفر كند، و بعد از گذشتن از حدّ ترخص براى انجام كارى
به كمتر از حدّ ترخص برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
172-
كسى كه به سفر مىرود، اگر به جايى برسد كه صداى اذان شهر را نشنود ولى ديوار آن
را ببيند يا ديوارها را نبيند ولى صداى اذان را بشنود، بنابر احتياط واجب بايد در
آنجا نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
173-
مسافرى كه به وطنش برمىگردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان آن را
بشنود، بايد نماز را تمام بخواند، و نيز مسافرى كه مىخواهد ده روز در محلى بماند،
وقتى ديوار آنجا را ببيند و صداى اذانش را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند؛ و
احتياط مستحب آن است كه نماز را تأخير بيندازد تا به منزل برسد، يا نماز را هم
شكسته و هم تمام بخواند؛ ولى اگر يكى از اين دو محقق نشود و نسبت به تحقق ديگرى شك
داشته باشد، مثل اينكه اذان آنجا را نمىشنود و نمىداند كه ديوار آنجا را
مىببيند يا نه- مثلًا هوا مه آلود است و مسافر به جايى رسيده است كه نمىداند اگر
هوا