105- اگر دو عادل گواهى بدهند مسافتى كه شخص به
عنوان سفر پيموده است هشت فرسخ مىباشد، و دو عادل ديگر گواهى بدهند كه هشت فرسخ
نيست، بايد نماز را تمام بخواند.
106-
اگر كسى از محلى به محل ديگر كه مسافت رفت و برگشت بين آن دو محل هشت فرسخ است
مسافرت كند، در صورتى كه قواطع سفر در بين راه پيش نيايد و مسير رفتن كمتر از چهار
فرسخ نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند، اگرچه در همان روزى كه مىرود يا در شب آن
برنگردد؛ بنابر اين اگر مسير رفتن سه فرسخ و مسير برگشتن پنج فرسخ باشد، بايد نماز
را تمام بخواند.
107-
كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد هشت
فرسخ نبوده است، بايد آن نماز را چهار ركعتى اعاده كند، و اگر وقت گذشته است آن را
قضاء نمايد.
108-
كسى كه يقين دارد سفرش هست فرسخ نيست، يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه، چنانچه
در بين راه بفهمد سفر او هشت فرسخ بوده- اگرچه كمى از راه باقى مانده باشد- بايد
نماز را شكسته بخواند؛ و اگر بعد از تمام خواندن نماز بفهمد سفرش هشت فرسخ بوده
است، بايد نماز را به طور شكسته اعاده نمايد.
109-
هرگاه كسى بين دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد
كند- اگرچه روى هم رفته هشت فرسخ شود- بايد نماز را تمام بخواند.
110-
اگر محلى دو راه داشته باشد كه يك راه كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر هشت فرسخ يا
بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آن محل برود، بايد نماز را
شكسته بخواند؛ و اگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود، بايد نماز را تمام بخواند.
111-
اگر شخص نابالغ قصد مسافت- هشت فرسخ- كند و در بين راه بالغ شود، يا مجنونى كه قصد
از او محقق مىشود قصد مسافت فرسخ نمايد و در بين راه عاقل شود، بايد نماز را
شكسته بخوانند، هرچند مقدار باقيمانده راه به قدر مسافت نباشد.
112-
اگر شهر ديوار دارد، مسافر بايد ابتداء هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند؛ و اگر
ديوار ندارد، بايد از خانههاى آخر شهر حساب نمايد؛ ولى در شهرهاى