اسم الکتاب : عدالت صحابه در پرتو قرآن، سنت و تاريخ المؤلف : محسنى، شيخ محمد آصف الجزء : 1 صفحة : 127
- از ابى عبد الرحمن روايت شده
است كه حضرت على عليه السّلام خطبه خواند و بعد از آن فرمود ... كنيز پيامبر صلّى
اللّه عليه و اله زنا كرده است به من امر فرموده كه كنيز را شلاق بزنم.[1]
-
ابى اسحاق مىگويد: از براء شنيدم كه مىگفت مردى از [قبيله] قيس از من سؤال كرد
كه آيا روز جنگ حنين از اطراف پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرار كرديد، براء گفت:
بههيچوجه، پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرار نكرد.[2]
-
از على بن ابى طالب عليه السّلام نقل شده است كه ... پس رسول خدا در غضب شد و
فرمود:
ما
أراكم تنتهون يا معشر قريش حتى يبعث اللّه عليكم من يضرب رقابكم على هذا؛[3]
اى
قريش چرا دست از اين عمل برنمىداريد، مگر [زمانى دست برمىداريد] كه خداوند كسى
بر شما بگمارد، تا گردن شما را به سبب اين كار بزند.
از
زيد بن خالد روايت شده كه يكى از اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و اله روز جنگ خيبر
از دنيا رفت ... پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود:
إنّ
صاحبكم غلّ في سبيل اللّه ففتّشنا متاعه فوجدنا خرزا من خرز اليهود لا يساوي
درهمين؛[4]
اين
مرد به دين خدا خيانت كرد. وسايلش را بازرسى كرديم و دو عدد دانه شيشهاى يهودى كه
دو درهم ارزش نداشت، در ميان وسايلش يافتيم.
-
از ابن ميمون روايت شده است كه مسلمانان [به عمر كه در حال احتضار بود] گفتند:
جانشين تعيين كن، گفت: هيچكس را سزاوارتر از اين گروه در كار خلافت