اسم الکتاب : عدالت صحابه در پرتو قرآن، سنت و تاريخ المؤلف : محسنى، شيخ محمد آصف الجزء : 1 صفحة : 113
سهيل بن عمرو و حويطب بن عبد
العزّى، از بنى جمح: صفوان بن اميه، از بنى سهم:
عدى
بن قيس، از ثقيف: علاء بن جاريه يا حارثه، از بنى فزاره: عيينة بن حصن، از بنى
تميم: الاقرع بن حابس، از بنى نصر: مالك بن عوف و از بنى سليم: عباس بن مرداس
هستند.
پيامبر
صلّى اللّه عليه و اله به هريك از آنها صد ناقه بخشيد، اما عبد الرحمن بن يربوع و
حويطب بن عبد العرى پنجاه ناقه بخشد.
در
تفسير قمى، ابى الجارود از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه: «مؤلفة
قلوبهم» ابو سفيان بن حرب از بنى اميه، سهيل بن عمرو از بنى عامر بن لوئى، هشام بن
عمرو برادر بنى عامر لوئى، صفوان بن امية بن خلف قريشى جمحى، اقرع بن حابس تميمى
يكى از بنى حازم، عيينة بن حصن فزارى، مالك بن عوف و علقمة بن علاثة است».[1]
براى
من روايت شده است[2] كه پيامبر صلّى اللّه
عليه و اله براى هريك از آنان صد شتر به همراه شتريان مىداد يا كمتر و بيشتر از
آن مىبخشيد.[3] سيوطى مىنويسد: «بخارى
در كتابش از ابن حاتم و ابن مردويه از ابى سعيد حذرى نقل كرده است: حضرت على عليه
السّلام از يمن به همراه ظرف طلايى كه خاك يمن در ميانش بود، خدمت پيامبر صلّى
اللّه عليه و اله رسيد، پيامبر آن را بين چهار نفر از «مؤلفة قلوبهم» تقسيم كرد؛
اقرع بن حابس حنظلى، علقمة بن علائه عامرى، عيينة بن بلا فزارى و زيد الخيل طائى».
قريش
و انصار گفتند: بين سرشناسان اهل نجد تقسيم مىكنى و ما را رها مىكنى؟
پيامبر
صلّى اللّه عليه و اله فرمودند: «انما اتا لّفهم» من قلبشان را متمايل به اسلام
مىكنم. اگرچه اين روايات از نظر سند ضعيف است، ولى در «مؤلفة قلوبهم» هيچ شكى
نيست.[4]
[1] . على بن ابراهيم قمى، تفسير
قمى، جزء 13، ص 25.
[2] . ممكن است اين كلام از ابى
الجارود باشد نه از امام باقر عليه السّلام.