2.
ممكن است معرفت نسبى حق تعالى باشد (مجمع البيان، ج 8/ 141)
3.
ممكن است تعليم اسماء (كه همان علوم مختلف انسان در معارف دينى و
امور
تجربى و انسانى) باشد كه استعداد آنها را داشت و تا امروز صدها هزار كتاب مفيد در
مسائل علوم دينى و تجربى و انسانى تأليف نموده است، و اختراعات و اكتشافات عجيبى
داشته است و ظاهرا آينده او بهتر از گذشته و حال است.
4.
هرسه امر فوق مراد باشد.
5.
خلافت الهى در زمين
6.
ولايت الهى كه خدا را متولى و ولى همه امور داند. كه در اين قول مراد از عرضه
مقايسه ومراد از پذيرفتن و عدم پذيرفتن، استعداد گرفتن و عدم استعداد گرفتن است.
(صاحب ميزان، ج 16)
7.
نور الهى كما عن صاحب الاسفار تفسير قرآن كريم، ج 3/ 398
8.
قبول فيض الهى تفسير غرائب القرآن و غائب القرآن، ج 5/ 468
9.
عهد و پيمان الست بربكم؟ قالوا بلى و اذ اخذ ربك من بنى آدم
10.
رحمانيت و رحيميت
دوم)
مراد از آسمانها و زمين و كوهها خود آنها است يا ساكنين آنها؟
كلمه
إبا (امتناع) و اشفاق و حتى كلمه (عرضه) معناى دوم را تاييد ميكند ولى كلمه
(كوهها) و اصالت عدم تقدير، معناى اول را رجحان مى بخشد، زيرا عادتا و غالبا كوهها
اهل و ساكنين ندارد. و برفرض احتمال اول، مفاهيم