در
وجود انسانها غريزه هايى وجود دارد كه تمام حركتها و فعاليتهاى درونى و بيرونى وى
از آنها برخاسته و از آنها متأثر مى شود. مهم ترين اين غرايز عبارت است از؛ حس
كنجكاوى، حس حق جويى، حس عرفان و خداخواهى، حس زيبايى، حس عدالتخواهى، حس فداكارى
و ايثار، حس سودجويى، حس خودخواهى، حب نفس، حب بقاء، حب شخصيت، حب
مال
و ثروت، حب جاه و مقام و شهوت و غضب و ....
اين
غرايز داراى دو بعد مثبت و منفى هستند كه در جهت ايجاد انگيزه ها و تنوع آن به
خوبى و بدى نقش اساسى دارد. شناخت اين غرايز و گستره اثرگذارى و اثر پذيرى آن
درجهت هدايت و كنترول، ضرورى و لازم است. تميز انگيزه هاى بد از خوب و شناخت
هدفهاى عالى از پست بستگى به خودشناسى دارد.[1]
58.
تفسير پاره اى از آيات مشكله
الف-
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... إِنَّهُ كانَ
ظَلُوماً جَهُولًا؛ ما بار امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم (كه
بردارند) پس امتناع كردند از برداشتن آن، و ترسيدند از آن (ولى) انسان آنرا حمل
نمود، محققا او بسيار ستمگر و نادان بود.