اسم الکتاب : رنگارنگ يا کشکول درويشي المؤلف : محسنى، شيخ محمد آصف الجزء : 1 صفحة : 438
اسلامى و بشرى بودن آنها» و مانند آن داشته، و
تمام حدس ها و تحليل هايشان را بر اساس آن پيش فرض باطل پايه گذارى كرده اند.
علاوه براين كه هركدام از مستشرقان، تربيت شده يك مكتب هاى فكرى خاص و غرب بوده و
مى خواهند همه معارف دين بيگانه اى را از ديدگاه همان مكتب هاى خويش تفسيركرده و
سپس بر آن نقد بزنند.
جاذبه و تأثير قرآن در اروپاييان از زبان «كينت گريك» انگليسى[1]
«كينت
گريك» دانشمند و قرآن پژوه انگليسى و استاد دانشگاه كمبريج كه كتاب ارجمند قرآن را
چگونه شناختيم را تأليف كرده مى نويسد: يك فرد غير مسلمان كه قرآن را مى گشايد
داراى اعتقاد به اعجاز و وحيانى بودن آن نيست، مع هذا همين كه شروع به خواندن مى
كند، تحت تأثير قرارمى گيرد، و به هر نسبت كه در خواندن جلو مى رود تأثير كتاب در
او بيشتر مى شود.
من
وقتى كه براى اولين مرتبه قرآن را گشودم و تحت تأثير قرار گرفتم تصور نمودم أثرى
كه آن كتاب در من كرده استثنائى است، و در سال هاى بعد تقريباً با تمام اروپاييانى
كه راجع به قرآن تحقيق كرده اند تماس يا مكاتبه داشتم همه را چنين يافتم كه قرآن
اثر جاذبه ى مغناطيسى در همه قرآن پژوهان اروپايى دارد، اما مشروط بر اين كه متن
اصلى قرآن را بخوانند، زيرا ترجمه قرآن در هيچ يك از زبان هاى اروپايى تأثير متن
اصلى را ندارد.
تأثيرى
كه قرآن در خواننده ى اروپايى مى گذارد ناشى از اعتقاد مثل مسلمان ها نيست، بلكه
معانى و كلمات قرآن اين تأثير را دارند.
اكنون
كه سى سال از اولين مطالعه قرآن بر من مى گذرد باز هم قرآن را مى گشايم معارف و
معانى آن- على رغم عدم تسلسل موضوعى- مرا مجذوب و