پنج
چيز به من عطا شده است كه به هيچ كس قبل از من عطا نشده است، به وسيلهى رعب (در
دلهاى دشمنان) تا فاصلهى يك ماه راه نصرت داده شدهام، زمين برايم سجدهگاه و
پاك كننده قرار داده شده است، غنايم جنگى برايم حلال گرديد و قبل از من براى كسى
حلال نبوده است، شفاعت به من داده شده است.
ولى
وهابىها مىگويند: خداوند شفاعت را به حضرت پيامبر (ص) و ساير انبيا داده است لكن
مردم را از طلب كردن شفاعت از آنان منع كرده است، و هر كس كه شفاعت را از محمد
بطلبد مانند كسى است كه شفاعت را از بت بطلبد بدون هيچ فرقى.[2]
اولًا:
اصل ادعاى او دروغ است، زيرا خداوند از طلب شفاعت نهى نكرده است.
و
ثانيا: مخالف عقل است.
و
ثالثا: بى ادبى او آن قدر بالا مىرود كه خاتم المرسلين صلى الله عليه و آله را با
بت برابر مىداند، آيا ممكن است او با اين بىادبى مسلمان شمرده شود؟ و كسى كه از
مقام نبوت پيغمبر (ص) استشفاع كند مشرك باشد؟!.
عبد
العزير پادشاه معدوم سعودى در منشور خود كه در سال 1943 ميلادى نشر شد مىگويد:
براى مسلمانان جايز است كه بگويد «يا الله محمد را در حق من شفيع بگردان» و جايز
نيست كه بگويد: اى محمد براى من در پيش خدا شفاعت كن.
ولى
اين گوينده هيچ دليلى بر اين فتواى باطل خود اقامه نكرده است، نداى ميت مثل نداى
زنده ربطى به شرك ندارد، سلطهاى روح مقدس پيامبر (ص) مليونها مرتبه بالاتر از سلطهى
ارواح افراد عادى زنده