responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين المؤلف : كاشانى، ملا فتح الله    الجزء : 1  صفحة : 364

عباس مرويست كه حضرت رسالت صلّى اللَّه عليه و آله يهود را باسلام دعوت ميكرد گفتند ما تابع ابا و اجداد خوديم و بآثار ايشان اقتدا ميكنيم چه ايشان از ما اعلم بودند حق تعالى اين آيه فرستاد كه‌ وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ‌ و چون گفته شود مر كفار را كه در باب حلال و حرام‌ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ‌ پيروى كنيد آنچه خدا فرستاد يعنى قرآن و از ضحاك مرويست كه نزول اين آيه در مشركين است كه مامور شدند باتباع قرآن در حلال و حرام و ساير آنچه حق تعالى آن را انزال فرموده از حجج و آيات و بنا بر اين عدول از خطاب بغيبة جهت نداء است بر ضلالت ايشان گوييا التفات بعقلا كرده ميفرمايد كه نظر به اين جماعت حمقى كنيد كه از اين امر چه جواب ميدهند قالُوا گويند كه بقرآن نگرويم‌ بَلْ نَتَّبِعُ‌ بلكه پيروى ميكنيم‌ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ‌ آنچه يافته‌ايم بر آن چيز آباءَنا پدران خود را پس بر سبيل انكار ميگويد كه‌ أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ‌ آيا متابعت پدران ميكنند و اگر چه بودند پدران ايشان كه‌ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً فهم نميكردند چيزى را از احوال دين يعنى تفكر نمينمودند در توحيد و عدل و ساير شريعت‌ وَ لا يَهْتَدُونَ‌ و راه راست نيافته بودند در انوار گفته كه (و او در اولو كان) از براى حال است يا عطف است و همزه از براى درو يا تعجب و جواب لو محذوفست اى (لو كان آباؤهم جهلاء لا يتفكرون فى امر الدين و لا يهتدون الى الحق لاتبعوهم) و اين دليل است بر منع از تقليد مر كسى را كه قدرت داشته باشد بر نظر و اجتهاد و بعد از آن بيان مثلى ميكند از براى كفار در ترك اجابت داعى خود بتوحيد و ركون ايشان بتقليد و ميفرمايد كه‌ وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كلام بر حذف مضاف است و تقدير اينكه مثل داعى الذين يعنى صفت خواننده كافران بتوحيد كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ‌ مانند صفت كسيست كه بانگ ميزند بِما لا يَسْمَعُ‌ بجانورى كه نميشنود إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً مگر خواندنى و آوازى و هيچ از آن فهم نميكند يعنى هم چنان كه حيوان نميفهمد نعق ناعق خود را و همين صوتى ميشنود همچنين كافران از بيم كننده و پند دهنده خود جز آوازى نميشنوند و حقيقت سخن او را در نمييابند بجهت عدم تفكر و تامل در آن از روى عناد و جحود و استكبار و يا تقدير اينست كه (مثل الذين كفروا كمثل بهايم الذى ينعق) يعنى مثل كفار مانند مثل بهايم كسيست كه بانگ زند بر ايشان و ايشان فهم اقوال او نكنند مراد آنست كه كفره بجهت انهماك ايشان در تقليد القا نميكنند اذهان خود را بآنچه بر ايشان خوانده ميشود و تامل نمينمايند مانند بهايم كه آنها را آواز دهند و ايشان آواز شنوند و فهم معنى آن نكنند و گويند اين تمثيلى است در اتباع آباء بر ظاهر حال ايشان با

اسم الکتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين المؤلف : كاشانى، ملا فتح الله    الجزء : 1  صفحة : 364
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست