به
هر تقدير اگر اين وفاق و يا اختلاف روحى، از عالم ذر نيز ناشى نشده باشد، همين كه
دو نفر در درون و جان خود نزديكى و الفتى حس مىكنند و يا به عكس، احساس دورى و
دشمنى دارند، زمينه برقرارى دوستى و محبّت و يا ايجاد اختلاف و دشمنى فراهم
مىشود. لذا على رغم رعايت همه مواردى كه در دو فصل پيش گذشت، گاهى الفت و دوستى
شكل نمىگيرد و صميميت و محبّت ايجاد نمىشود كه اين امر مىتواند از عدم وفاق و
الفت درونى ناشى شده باشد.
امّا
ممكن است تناسب نفوس و جانها به خاطر عامل ديگرى شكل بگيرد. اين عامل، چيزى نيست
جز ايمان به خداوند متعال. شايد به خوبى بتوان اين امر را از نظر تجربى نيز به
اثبات رساند؛ زيرا مؤمنان به طور غيرارادى، انس و الفت و محبّتى بين خود احساس
مىكنند. اين انس و الفت مىتواند از تناسب روحى و جانى آنان به دست آمده باشد.
4.
خواست و اراده خدا
نبايد
از اينكه قلبها در دست خداست و اوست كه محبّت انسانى را در دل