اسم الکتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود المؤلف : سبحانىنيا، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 28
فكر اوئيم؛ چون در اين مراتب نزولى، وقتى كه قرآن از افراد بىخبر
سخن مىگويد مىفرمايد اينها كه از حيات انسانى تنزل كردهاند، در حد حيات
حيوانىاند.[1]
بر
اين اساس، براى خود مىتوان مراتب و درجاتى در نظر گرفت. گاه از «خود»، وجود حقيقى
او، و برترين مرتبه وجودىاش را كه وجود روحانى و معنوى اوست اراده مىكنيم؛ گاه
با تعبير «خود»، فقط وجود جسمانى و جنبههاى حيوانىاش را در نظر مىگيريم. آشكار
است كه مرتبه وجودى جسم آدمى و ابعاد نباتى و حيوانى او، پايينتر از مرتبه وجودى
حقيقت آدمى است كه بُعد معنوى و روحانى او را شامل مىشود. البته ما منكر اهميت
بُعد نازله وجود خود نيستيم؛ بنابراين بر اين باوريم كه در كنار بُعد روحانى خويش،
بايد به بُعد جسمانى نيز توجه كرد و براى رسيدن به سعادت و كمال حقيقى و معنوى،
رعايت مصالح جسمانى نيز ضرورى است. در ادامه، به ضرورت توجه به جسم براى رسيدن به
كمال روح اشاره خواهيم كرد.
ه-
نفس
با
توجه به لزوم تتبع در متون دينى، لازم است واژه «نفس» نيز كه همان تعريبشده «خود»
است، از نظر لغوى و اصطلاحى بررسى شود.
1.
نفس در لغت
واژه
«نفس»، مشترك لفظى و داراى معانى متعدد است. از جمله معانى برشمردهشده براى اين
واژه مىتوان به «خون»، «تن» يا «كالبد و جسد انسان»، «ذات»، «حقيقت هر شىء»،
«روح و روان»[2] و «ذهن و فكر» اشاره كرد.[3]
با
تأمل در معانى برشمردهشده براى نفس، بهخوبى هويداست كه در بيشتر جاها، از به
كاربردن نفس، يا جسم مادى، يا روح يا حقيقت انسان كه مركب از اين دوست، قصد شده
است. براى مثال ذكر معناهاى «خون»، «تن» و «كالبد»، به خود
[1]. عبدالله جوادى آملى، به
نقل ازسايت:http ://www .daralhoda .com ، بخش مقالات، خودشناسى و
خداشناسى.