اسم الکتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود المؤلف : سبحانىنيا، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 165
به عزت و جلالم سوگند، مخلوقى را نيافريدم كه دوستداشتنىتر از تو
نزد من باشد؛ و كامل نمىكنم تو را مگر با كسى كه دوستش دارم. پس همانا به خاطر تو
فرمان مىدهم و به خاطر تو نهى مىكنم و به خاطر تو عقوبت مىكنم و به خاطر تو
پاداش مىدهم.
تو
را مخلوقى بزرگ آفريدم و بيش از همه مخلوقاتم گرامى داشتم.
اكنون
اين پرسش ممكن است به اذهان خطور كند كه چرا وجود عقل تاايناندازه كانون عنايت
خداوند قرار بوده و او را بر هر مخلوقى برترى داده است؟ شايد تاكنون پاسخ اين پرسش
به صورت ضمنى بيان شده است، اما در اين روايات تصريح شده كه انقياد عقل در برابر
فرمانهاى خالقش و اطاعت او از ربالارباب، موجب كسب چنين مقامى براى عقل شده است.
در زبان تمثيلِ حديث پيشين، بهخوبى بيان شده است كه عقل بدون پرسش از خداوند و
بدون استكبار و اعتراض، از فرمان خدا اطاعت كرد و اين اطاعت مرتبه او را نزد
پروردگارش متعالى كرد. در ادامه حديث اخير، آفرينش جهل و نادانى، وارد شده است كه
امتناع او از دستور خداوند و استكبارش از فرمانبردارى خالق يكتا موجب شد در درگاه
خداوند مبغوض باشد و هدف لعن خداوند قرار گيرد.[2]
بنابراين به نظر مىرسد راز گرامى بودن عقل و به تبع آن، انسان عاقل نزد پروردگار
متعال، توانمندى او در تميز عمل نيك و پسنديده از عمل زشت و ناپسند (عقل نظرى) و
اراده انجام دادن آنچه آن را درك كرده (عقل عملى) بوده است.[3]
بديهى است ويژگى چنين موجودى، تبعيت از فرمان خالق هستىبخش و ولىنعمت خود و
عبوديت و بندگى در برابر او خواهد بود.
رابطه
عقل با اخلاق
درباره
عقل، اقسام، درجات، مراتب و كاركردهاى آن و نيز آثار تبعيت و نافرمانى از دستورهاى
عقل و بسيارى مباحث مرتبط ديگر سخن بسيار است و انديشمندان