اسم الکتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود المؤلف : سبحانىنيا، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 164
الف. عقل، نيروى تحصيل علم و كسب معارف حقيقى نظرى است (عقل نظرى)؛
ب.
عقل، راهنما در اعمال نيك و پاسدار حرمت و كرامت انسان در مقابل جهالتها و
زشتىهاى اخلاقى است[1] (عقل عملى).
بنابراين
انسان با عقل نظرى در مسير شناخت خود گام برمىدارد[2]
و با كمك عقل عملى در جهت اصلاح خود يا به عبارت عرفا «خودسازى و تهذيب نفس»[3]
اقدام مىكند.
ارزش
عقل در متون مقدس
با
تبيين مفهوم عقل، اهميت آن نيز تا اندازهاى آشكار مىشود. هر انسان براى شناخت
نفس خويش بايد بداند خداوند اين گوهر گرانبها را به او عطا فرموده است. در صورت
آگاهى از ارزش اين موهبت بزرگ مىتوان اميدوار بود كه آدمى قدر اين نعمت را بداند
و در صدد شكر حقيقى آن برآيد. پيشتر اشاره كرديم كه وجه تمايز انسان و حيوان،
وجود عقل است. اگر فردى از اين نعمت محروم باشد، آنگاه در نظر همنوعان موجودى برتر
از حيوان نخواهد بود و رفتار اطرافيان با او همانند رفتار با حيوانات خواهد شد و
براى او مكانى بهتر از قفس يا چيزى مانند آن وجود نخواهد داشت. پس، از نظر متون
دينى نه فقط انسانيت به عقل است، بلكه رشد، تعالى و كمال آدمى و راهيابىاش به
درجات متعالى كه در اديان آسمانى و نداى انبيا بدان فراخوانده شده است، در گرو عمل
به دستورهاى عقل و متابعت از ادراكات ناب آن است. عقل، مخلوقى است كه خداوند پس از
آفرينش آن، محبوبترين مخلوقش ناميد و خطاب به آن فرمود:
وعزتى
و جلالى ما خلقت خلقا هو أحب إلى منك و لا أكملك إلا فيمن أحبّ، أما إنى إياك آمر،
و إياك أنهى و إياك اعاقب، و إياك اثيب.[4]
[1]. المحاسن: ج 1 ص 192 ح
6؛ ر. ك. على، الهبداشتى،« انسانشناسى، شناخت عقل در پرتو نقل»، پژوهشهاى
فلسفى- كلامى، سال ششم، ش اول، ص 23.
[2]. رجوع كنيد به آيات
مربوط به انديشيدن در آفرينش خود.
[3]. رجوع كنيد به آياتى
چون: وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ.