اسم الکتاب : درآمدى بر تفسير جامع روايى المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 43
كه يكى از آنها برابر عقل برهانى، ممتنع بود، حتماً بايد آن مُحْتمل
ممتنع را نفى كرد و آيه را بر يكى از مُحْتَمَلهاى ممكن بدون ترجيح (در صورت
فقدان رجحان) حمل كرد.[1] به عنوان نمونهاى از اين گونه
تفاسير[2] مىتوان به تفسير القرآن
الكريم، نوشته صدر الدين شيرازى (م 1050 ق) اشاره كرد.
شايان
ذكر است كه بهرهگيرى از عقل، به عنوان يك منبع مستقل در تفسير قرآن، كار هر كس
نيست؛ چه بسا پژوهشگرى تصوّر كند كه مقتضاى عقلْ چيزى است، ولى در واقع، آنچه
فهميده، مقتضاى وهم و خيال او بوده، نه مقتضاى برهان عقلى. مثلًا تصوّر كند كه
مقتضاى برهان، روحانى بودن معاد است و بر اين اساس، همه آياتى را كه دلالت بر معاد
جسمانى دارند، برخلاف ظاهر، بلكه صريح آنها به معاد روحانى تأويل نمايد، در صورتى
كه آنچه بدان به عنوان برهان استناد كرده، ناتمام است. به نظر مىرسد كه اين گونه
تغيير عقلى، همان تفسير به رأى منهى عنه در روايات اهل بيت عليهم السلام محسوب
مىشود.
- مبانى و روشهاى تفسير قرآن،
عباسعلى عميد زنجانى: ص 333- 357.
- منطق تفسير قرآن( 2)، محمّدعلى
رضايى اصفهانى: ص 141- 177.
- عقلگرايى در تفاسير قرن
چهاردهم، شادى نفيسى.
- منهج المدرسة العقلية الحديثية
فى التفسير، فهد بن عبد الرحمان بن سليمان الرومى.
اسم الکتاب : درآمدى بر تفسير جامع روايى المؤلف : محمدی ریشهری، محمد الجزء : 1 صفحة : 43