اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 86
نويسندگان و پژوهشگران اخبارى، در اين باره به خطا افتادهاند. براى نمونه،
اين ادّعاى محمدامين استرآبادى كه ائمه (عليهم السلام) اصحاب خود را «از فنّ كلام
و از فنّ اصول فقه كه از روى انظار عقليه تدوين شده، نهى كرده بودند»،[1]
دچار همين خطاست كه او حكم مخصوص به زمان يا فرد خاصّى را تعميم داده است. يكى از
متكلّمان زبردست و سرشناس در ميان اصحاب امام صادق (ع)، محمّدبن علىبن نعمان،
ملقّب به مؤمن طاق بود. در عظمت او همين بس كه گاهى به دستور صريح امام، با فرد
خاصّى به مناظره مىپرداخت[2] و مناظرات وى با عامّه، امام
صادق را خوشحال مىكرد و مخالفين را ناراحت.[3]
اما يكى از گزارشهاى شايان توجه درباره وى، خاطره ابوخالد كابلى است كه مىگويد:
ابوجعفر صاحب
طاق را در روضه پيغمبر ديدم كه عدّهاى اطرافش را گرفتهاند. آنان از او سؤال
مىكنند و وى پاسخ مىداد. به او نزديك شدم و گفتم: «امام صادق (ع) ما را از كلام،
نهى كرده است». پرسيد: «آيا به تو امر كرده كه اين سخن را به من بگويى؟». گفتم:
«نه؛ ولى مرا از آن نهى كرده است». گفت: «دستورى را كه به تو داده، اطاعت كن».
پس از آن، من
خدمت امام رسيدم و سخنانى را كه بين من و صاحب طاق ردّ و بدل شده بود، به آگاهى
ايشان رساندم. امام صادق (ع) لبخندى زد و فرمود: «اى ابوخالد! صاحب طاق وقتى با
مردم سخن مىگويد، [چنان برتر از آنان است كه
گويى] پرواز
مىكند و ادلّه آنان را باطل مىنمايد و آنان را شكست مىدهد؛ ولى اگر مردم با تو
روبهرو شوند، نمىتوانى آنان را شكست دهى».[4]
اين گونه
اخبار نشان مىدهد كه اصحاب ائمه، به راستى در يك رتبه نبودهاند و نمىتوان در
باره همه آنان يكسان داورى كرد.