اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 83
و اخبارى گذشت، روشن است كه حشويه را بايد در شمار اخباريان و يا به
عنوان گروهى نزديك به آنان دانست. رسول جعفريان نيز در گزارشى از كتاب نقض
عبدالجليل قزوينى، مىنويسد:
تقسيم دو
تفكر به اصولى و حشوى در تشيع، پيشينه طولانى دارد ....] حشويه [اخباريانى هستند
كه به مجعولات عنايت كرده و بىتوجه به مبانى عقلى و اصولى، گرايش حَشوى شيعى را
بنياد گذاشتهاند ....[1]
پس حشويه،
تنها بخشى از محدّثان سدههاى نخست را تشكيل مىدهند و نبايد ديگر محدّثان را با
آنان يكسان پنداشت. با اين حال، لفظ «حشويه» نيز از اصطلاحاتى است كه به صورت
كلّى، براى اشاره به همه حديثگرايان به كار رفته است، چنان كه در كتابهاى
شيخمفيد، سيدمرتضى و طبرسى[2] ديده مىشود. گويا متكلّمان
شيعه اين وصف را براى نكوهش اصحاب حديث به كار بستهاند؛ ولى اين احتمال نيز هست
كه كاربرد اين نام براى آنان، بدين منظور بوده كه با اصطلاحات قبلى اشتباه نشود.
تاريخدان
يا مورّخ
كسى كه با
متون اسلامى آشنا باشد، به خوبى مىداند كه واژه «خبر»، در بسيارى از منابع شيعه و
سنى، به معناى گزارش تاريخى به كار رفته است. محدّثان نيز آن را غالباً همانند
حديث، به معناى روايت حاكى از سخن يا سنّت معصوم (ع) به كار بردهاند؛ و گاهى هم
در كنار حديث و به معناى رواياتى كه متضمّن رفتار يا گفتارى از غيرمعصوم باشد.[3]
با مراجعه به رجال نجاشى و ديگر آثار رجالى يا كتابشناختى
[1]. تاريخ تشيع در ايران، رسول جعفريان، ج 2، ص 554( مشروح اين گزارش در
صفحات 553- 602 آمده است).
[2]. مجمع البيان فى تفسير القرآن، فضلبن على طبرسى، ج 1، ص 83( مقدّمه
نويسنده بر كتاب، فنّ پنجم).
[3]. الوجيزة فى الدراية، محمّد بهاء الدين العاملى( شيخ بهايى)، ص 2. يا
به معناى« سنّت گفتارى و قولى» و هممعنا با حديث و روايت( فرهنگ تشريحى اصطلاحات
اصول، عيسى ولائى، ص 162، ش 187؛ ص 179، ش 210؛ ص 195، ش 256).
اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 83