اسم الکتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد المؤلف : بهشتى، ابراهيم الجزء : 1 صفحة : 520
قريب به همين مضمون، بيان صاحب معالم است: قدما نه عالم به اصطلاح
متأخّران در حديث بودند، و نه به جهت زيادى قرائن، احتياجى به اين اصطلاح داشتند،
و نه صحّت سند و ضعف آن، موجب تميز خبر صحيح از غيرصحيح مىشد؛ امّا وقتى آثار،
مندرس و اسانيد كم شدند، متأخّران ناچار شدند قانونى را براى جداكردن خبرى كه خالى
از ريب است، از غيرآن وضع كنند و آن قانون، همين اصطلاح جديد در خبر است كه آن را
وضع كردهاند.[1]
اشكال
اخباريان به علل تأسيس اصطلاح جديد
ولى اخباريان
اين علل به وجود آمدن اصطلاح جديد خبر را به چهارقسم نمىپذيرند و هر كدام بهنحوى
از آنها پاسخ مىگويند:
محمّدامين
استرآبادى مىگويد: علّت عدول از اصطلاح قدما در حديث صحيح و ضعيف، به اصطلاح
جديد، به آنچه گفته شده، درست نيست؛ بلكه علّت آن، غفلت علّامهحلّى از كلام
قدماست، و سبب غفلت او الفت داشتن ذهن او به كتب عامّه بوده است؛ چراكه حُكّام
جور، طريق افاده و استفاده را منحصر در كتب عامّه مىدانستند و چنانچه كسى
مىخواست كسب فضل و علم كند، بايد حتماً كتب عامّه را مىخواند، و افرادى كه بعد
از علّامه آمدند ازقبيل: شهيد اوّل و شهيد ثانى و محقّق ثانى و صاحب معالم و ...
از او متابعت كردند.[2]
و شيخحرّ
عاملى در ردّ شيخبهايى و شيخحسن مىگويد: چگونه اندراس اصول و اختلاط در زمان
علّامه و استادش احمدبن طاووس حاصل شد كه اين اصطلاح جديد را در حديث احداث كردند؟
در چه روزى اين اصطلاح حادث شده و قبل از آن روز نبوده؟ چگونه يكساعت و يا
يكروزه اين اندراس و اختلاط اصول و غيرآن پيش آمد؟! با اين كه شيخبهايى و
شيخحسن اعتراف كردهاند كه متأخّران هم در بسيارى از اوقات، اصطلاح قدما را در
حديث به كار مىبردند و به